دارد ستاره ریز، مرا آفتاب تو
عالم خراب چشمم و چشمم خراب تو
هشیاریم غنوده بالین بیخودی ست
هوش از سرم برد نگهِ نیم خواب تو
چون آمدی به کلبهٔ ما، روز کن شبی
اینک دلم کباب تو، خونم شراب تو
کردی ورق ورق دل صد پارهٔ مرا
آیا کدام شد ورق انتخاب تو؟
مشکین خطی به ساغر لعلی فکنده ای
آیا چه بود در قدح این مشک ناب تو؟
لبریز غم بود دل و این طرفه معجزی ست
کز شیشه شکسته نریزد شراب تو
آتش به جان و دل زدهٔ کیستی حزین
دوزخ گریزد از نفس سینه تاب تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق عمیق و غمناک اشاره دارد. شاعر از ستارهای کوچک که به آفتاب محبوبش ارتباط دارد سخن میگوید، و به وضعیت نابسامان خود در چشمهای محبوبش اشاره میکند. او احساس میکند که در حالت خلسه و بیخبری است و نگاه محبوبش تمام هوش او را ربوده است. شاعر از محبوبش میخواهد که به کلبهاش بیاید و شب را در کنار او بگذراند. دل شاعر نسبت به محبوبش دچار آشفتگی و درد است و او به کنجکاوی دربارهی رازهای موجود در محبت و زیبایی محبوبش میپردازد. در پایان، شاعر از آتش عشق و اشتیاقش صحبت میکند که همچون دوزخی نمیتواند از نفسی که در سینهاش وجود دارد فرار کند.
هوش مصنوعی: ستارههای درخشان بر من میتابند، اما نور واقعی من تویی که دنیا را برایم تباه کردهای و چشمانم فقط به تو وابسته است.
هوش مصنوعی: من بیدار و آگاه هستم، اما آرامش و خوابزدگی من به خاطر بیخود بودن است. توجه تو به من آنقدر قوی است که تمامی هوش و حواسم را از من گرفته است.
هوش مصنوعی: وقتی که به خانهام آمدی، روز را شبی تبدیل کن؛ زیرا اکنون دل من به خاطر تو مانند کباب داغ است و خونم همانند شرابی برای توست.
هوش مصنوعی: آیا از میان هزاران تکه دل من، کدام یک را برای انتخاب خود برگزیدی؟
هوش مصنوعی: آیا میدانی که در این جام زیبا که پر از شراب ناب است، چه چیزی نهفته است که تو خطی زیبا بر آن نوشتهای؟
هوش مصنوعی: دل پر از غم است و این یک معجزه است که شراب تو از شیشه شکسته نریزد.
هوش مصنوعی: آتش به جان و دل من افتاده و من مثل کسی هستم که از دوزخ فرار میکند؛ نفس عمیق و طاقتفرسای تو باعث میشود که این آتش کمکم خاموش شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کشتئی که در شکم توست آب تو
آرام جانور همه در اضطراب تو
نیک و بد زمین ز فراز و نشیب تو
بیش و کم جهان ز درنگ و شتاب تو
هر گه که تو برآیی گوید فلک به مهر
[...]
ای باد خاک مرکب گردون شتاب تو
آتش بخار چشمهٔ تیغ چو آب تو
گردون کجاست بر در قدر بلند تو
خورشید کیست پرتو رای صواب تو
از آسمان که نام و لقب را نزول زوست
[...]
ای چرخ باد پیشه تواضع کنان چو خاک
با فکرت چو آتش و طبع چو آب تو
اسباب خیر و شر شده در پرده قضا
موقوف حکم نافذ و رای صواب تو
گردون که پیش همت تو ذره ای ست،نیست
[...]
از من مرنج ای ز تو شادی جان من
گر لب گشودهام پی هجو شراب تو
زیرا که او قباحت بسیار کرده است
دی شب به جامهٔ من و با جامه خواب تو
از بیم خوی تند تو، گاه عتاب تو
قادر نیم بر آنکه بگویم جواب تو
مردم چو دوش مضطرب از دور دیدمت
کز بهر قتل کیست دگر اضطراب تو
تو در حجابی و نتوانم ز انفعال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.