چشم تو را ز جور، پشیمان نیافتم
این کافر فرنگ مسلمان نیافتم
با آنکه خون هر دو جهان را به خاک ریخت
تیغ کرشمهٔ تو پشیمان نیافتم
از هر طرف که دیده گشودم گشاده بود
جایی به فیض کلبهٔ ویران نیافتم
رفتم که از شکنجه گردون برون روم
راهی بغیر چاک گریبان نیافتم
مورم سری به غمکدهٔ خاک می کشد
آسایشی به ملک سلیمان نیافتم
چون لاله غیر داغ مرا درکنار نیست
هرگز گل امید به دامان نیافتم
شاید دری ز غیب گشاید جنون عشق
فیضی ز فضل حکمت یونان نیافتم
نبود عجب اگر نفکندم به راه تو
این سر سزای آن خم چوگان نیافتم
امشب که تیر آه حزین در جگر شکست
ناقوس دیر و بتکده نالان نیافتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ناامیدی و حسرتی عمیق سخن میگوید. او به جستجوی حقیقت و آرامش میپردازد، اما در پی آن به نتیجهای نمیرسد. با وجود تلاشهایش، از عشق و آسایش خبری نیست و از دنیا و مشکلاتش به تنگ آمده است. او به تکرار عجز و درماندگی خود اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که هیچ چیز نمیتواند به او آرامش دهد. در انتها، شاعر در مقابل درد و نالههای خود تسلیم میشود.
هوش مصنوعی: چشم تو را از ظلم و بیانصافی، هیچ گاه پشیمان و ناامید نیافتم. در دنیا، کسی را که به خاطر ایمان واقعیاش، مانند کافرهای فرنگی به نفس پاکی رفتار کند، نیافتم.
هوش مصنوعی: اگرچه تیغ زیباییات باعث ریخته شدن خون انسانها در این دنیا و آن دنیا شده، اما من هرگز از آن احساس پشیمانی نکردم.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کردم، جایی برای بهرهمندی پیدا نکردم و تنها کلبهٔ ویرانی را در یافتم.
هوش مصنوعی: به دنبال راهی بودم تا از رنجها و سختیهای زندگی رهایی یابم، اما نتوانستم جایی جز زخمهای خودم پیدا کنم.
هوش مصنوعی: مورچی که به غم و اندوه دنیای خاکی میپردازد، هرگز نتوانستهام آرامشی همچون آرامش در ملک سلیمان به دست بیاورم.
هوش مصنوعی: هیچ گلی به زیبایی لاله نیست و من هم همیشه با داغ و اندوه زندگی کردهام. هیچ امید و آرزویی از زندگی نصیبم نشده است.
هوش مصنوعی: شاید راهی از دنیای دیگر پیش روی من باز شود، زیرا در عشق، آن طور که باید، بهرهای از حکمت یونان نگرفتم.
هوش مصنوعی: عجبی نیست اگر من به خاطر تو این سر را به خطر انداختم، چون نتوانستم به هدفی که میخواستم برسم.
هوش مصنوعی: امشب وقتی که درد و غم عمیق به دل نشسته، صدای ناقوس کلیسا و نالههای بتکده را نمیشنوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از گشت چرخ کار به سامان نیافتم
وز دور دهر عمر تن آسان نیافتم
زین روزگار بیبر و گردون کژ نهاد
یک رنج بازگوی که من آن نیافتم
نطقم از آن گسست که همدم ندیدهام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.