از کمال خویش نالم نی ز جور روزگار
زیر بار خود بود دستم، چو شاخ میوه دار
معصیت را خرد مشمر در دیار بندگی
عالمی را می توان آتش زدن از یک شرار
یاد منگر نگذرد از خاطر او دور نیست
آفتاب آن جا که باشد، سایه را نبود گذار
تهمت عیش از می گلرنگ، بیجا می کشم
گریهٔ خونین بود چون شیشه ما را درکنار
در هوای آنکه بنماید رخ، آن صبح امید
جان به کف دارد حزین ، چون شمع از بهر نثار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنج و دردهای خود سخن میگوید و از ظلم روزگار شکایت میکند. او به این موضوع اشاره میکند که تحت فشار مشکلات، مانند درختی پرثمر است که بار سنگینی دارد. همچنین، او به اهمیت عبادت و دوری از گناه میپردازد و میگوید که حتی یک گناه میتواند آسیبهای بزرگی به بار آورد. در ادامه، شوق و اشتیاق به یاد محبوب و امید به دیدارش را بیان میکند و در نهایت احساسات عمیق خود را در برابر ناکامیها و آرزوهای نرسیده مثل شمعی که برای دیگران میسوزد، توصیف میکند.
هوش مصنوعی: از آنجایی که به مقام و مرتبه خود آگاه هستم، از سختیهای زندگی گلهای ندارم. مانند شاخهای که میوه دارد، زیر بار خود تاب میآورم.
هوش مصنوعی: در دنیای بندگی، گناه را کوچک نشمار زیرا با یک اشتباه میتوان تمام جهان را به آتش کشید.
هوش مصنوعی: به یاد من نباش، زیرا او هرگز از ذهنش دور نمیشود. آفتاب همیشه در جایی که هست، وجود دارد و سایه هم نمیتواند از آن دور شود.
هوش مصنوعی: از سر شوق و شادی، به اشتباه خود را غمگین میبینم. مانند شیشهای که در کنار رنگینی گلها نشسته، حس میکنم که زندگیام پر از درد و اندوه است.
هوش مصنوعی: در انتظار دیدن چهرهای که نویدبخش امید است، دل غمگین در تلاش است تا جان خود را حفظ کند، چون شمعی که به خاطر نثار عشق خود، میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.