کشور هند که بادا بری از خوف و خلل
آفتابیش فرازندهٔ قدر است و محل
کز شرف سایهٔ آن باج نهد برخورشید
شرف از پایهٔ او وام کند اوج زحل
آفتاب فلک اعظم دولت، دِدی دَت
کآفتاب فلکش کرده رقم، عبداقل
جلوه اش گر به صنم خانه گذار اندازد
عزّت او شکند رونق عزّی و هبل
ذوق نوشین لب او کرده به شیرین کاری
دل پرشور مرا خانهٔ زنبور عسل
شوق سودازدگان راه نفس راگیرد
نشتر غمزهٔ او،گر نگشاید اکحل
گر گرانقدری او لنگر تمکین فکند
تاگلو غرق کند گاو زمین را به وحل
خرد پیر نیارد گره از کار گشود
هست این عقده مگر نزد خرد لاینحل
از صیاح عرب و فرس و فرنگ و لُر و هند
هر چه مستعمل او نیست، شمارم مهمل
یاد آن غمزه اگر در دل بسمل گذرد
لذّت نوش دهد نشتر چون خار اجل
نیزهٔ خطی او کرده به اجرام سپهر
آن تطاول که مگر میل کند با مکحل
فیل گردون صفت او چو درآید به خرام
افکند صدمهٔ او، گاو زمین را به وحل
حبّذا این چه شکوه است و چه جاه و چه جلال؟
مرحبا، این چه علوّ است و چه شأن و چه محل؟
چون نگیرد سخنم نازکی از فکر دقیق
دارم اندیشهٔ آن موی میان را به بغل
ای سرآمد به هنر بر همه اصحاب کمال
وی سر و سرور و سردفتر ارباب محل
سخنی چند سزاوار تو دارم بشنو
در جهان ما صدق نکتهٔ ما قلَّ و دَل
کِشت دولت نشود سبز،گر از خون عدو
جوهر تیغ تو، جاری ننماید جدول
گر تو ای جان جهان پا نگذاری به میان
کار ایّام شود چون تن بی جان، مهمل
جُست در هند بسی، دیدهٔ انصاف و نیافت
جز تو شایان نثار گهر مدح و غزل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره شکوه و عظمت کشور هند و شخصیتهایی که در آن زندگی میکنند، نوشته شده است. شاعر از زیباییها و ویژگیهای این سرزمین سخن میگوید و به خصوص به یک شخص خاص اشاره دارد که با هنر و کمال خود، در دل دیگران جای دارد. او به قدرت و تأثیرگذاری این شخصیت بر جامعه و شرایط سیاسی اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که وجود او میتواند تحولاتی مثبت در زندگی مردم به وجود آورد. شاعر به عشق و شور زندگی و همچنین به غمها و دردهای آنها اشاره میکند و در نهایت از این شخصیت میخواهد که همواره در این میدان حضور داشته باشد تا به پیشرفت و شکوفایی کشور کمک کند.
هوش مصنوعی: کشور هند، سرزمینی است که از ترس و مشکلات ایمنی در امان است و به خاطر موقعیت مناسبش، دارای مقام و منزلت ویژهای است.
هوش مصنوعی: از بزرگی و مقام آن شخص، سایهاش بر خورشید افتاده و این بزرگی از ریشهاش نشأت میگیرد و ارتفاع زحل را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: خورشید آسمان بزرگ، نشانگر خوشبختی است. تو ویداری از آن نور، چون خورشید آسمانت را رقم میزند، ای بندهی خردمند.
هوش مصنوعی: اگر زیباییاش را در معبد بت پرستی به نمایش بگذارد، افتخارش زیر سوال میرود و شکوه پرستش از میان میرود.
هوش مصنوعی: ذوق و خوشی لبهای او، مانند شیرینی است که دل پرشور مرا مانند خانهای از عسل پر کرده است.
هوش مصنوعی: عشق و شوق افرادی که دیوانهٔ عشق هستند، راه تنفس را برایشان دشوار میکند. اگر آن چشمهای معشوق، دریچهای را باز نکند، این حالت ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر ارزشمندی به قدری زیاد باشد که باعث شود همگان به او احترام بگذارند، حتی ممکن است که زمین را تحت تاثیر قرار دهد و در نهایت، قدرت و حضورش میتواند موجب غرق شدن زمین شود.
هوش مصنوعی: عقل پیر نمیتواند گرهای از کارها را باز کند. این مشکل را تنها چیزی میتواند حل کند که در نزد عقل، غیرقابل حل است.
هوش مصنوعی: از هر چه در زبانهای عربی، فارسی، اروپایی، لری و هندی رایج و کاربردی نیست، برای من بیفایده و بلااستفاده محسوب میشود.
هوش مصنوعی: اگر یاد آن معشوقه با دل آزردهام بیفتد، لذت نوشیدن، مانند درد نیشی است که به مرگ نزدیک میکند.
هوش مصنوعی: نیزهای که او به سمت آسمان نشانه گرفته، نشان از آن دارد که شاید بخواهد با رنگی سیاه به ستارهها نزدیک شود.
هوش مصنوعی: وقتی فیل با آن صفات منحصر به فردش وارد میدان میشود، به قدری تأثیرگذار است که گاوها را تحت تأثیر قرار میدهد و حتی زمین را به لرزه درمیآورد.
هوش مصنوعی: چه خوب است این عظمت و شکوه و مقام؛ چه عالی است این جایگاه و مرتبه و منزلت!
هوش مصنوعی: وقتی سخنانم به درستی شنیده نمیشود، در ذهنم اندیشهای مربوط به آن موهای زیبای وسط سرم دارم که به آرامی در آغوش میگیرم.
هوش مصنوعی: ای کسی که در هنر بر همهی اهل کمال برتری داری، تو سرآمد و سردمدار و نمایندهی بزرگترین افراد هستی.
هوش مصنوعی: چند نکته مهم و شایستهٔ تو دارم که باید بشنوی. در دنیای ما حقیقت و صداقت موضوعاتی هستند که کمتر به چشم میخورند.
هوش مصنوعی: اگر از خون دشمن برای آبیاری کشت و کار و به ثمر رساندن سعادت و خوشبختی استفاده نشود، نباید انتظار داشت که این کشت و کار موفق و سرسبز شود.
هوش مصنوعی: اگر تو، ای جان زندگی، قدمی به وسط نگذاری و حضور پیدا نکنی، روزگار مانند جسمی بیجان و بیفایده خواهد شد.
هوش مصنوعی: در سرزمین هند بسیار گشت و نگاهی به انصاف انداخت، اما جز تو کسی را لایق نثار کردن جواهرات مدح و شعر ندید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بهنگام سخا ابر کف و دریا دل
مشتری خوار ز دیدار تو و ماه خجل
بر نوشته است بعمر ابدی ملک ترا
در ازل ایزد و در دست جهان داده سجل
ز سواران چگل خوار و خجل خیل عجم
[...]
ای نگاری که به حسن از تو زند حور مثل
ای غزالی که سزاوار سرودی و غزل
بر عرب هست ز بهر تو عجم را تفضیل
که عجم وصف تو گفته است و عرب وصف طلل
سرو زیر حُلّل و ماه بود زیر حلی
[...]
جرم خورشید چو از حوت درآید به حمل
اشهب روز کند ادهم شب را ارجل
کوه را از مدت سایهٔ ابر و نم شب
پر طرایف شود اطراف چه هامون و چه تل
سبزه چون دست به هم درزند اندر صحرا
[...]
ماجرایی که میان من و گردون رفتست
دوش بشنو که ترا شرح دهم از اوّل
تا سحر گه من و او دیده بهم بر نزدیم
بس که گفتیم و شنیدیم ز هرگونه جدل
در میان گفتمش ای از تو واز گردش تو
[...]
شتران مست شدستند، ببین رقص جمل
زُ اشتر مست که جوید ادب و علم و عمل
علم ما دادهی او و ره ما جادهی او
گرمی ما دم گرمش، نه ز خورشیدِ حمل
دم او جان دهدت روز نَفَخْتُ بپذیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.