MAmin samiee
MAmin samiee در ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۰:
سلام
من این شعر( یا حداقل شبیهش ) رو توی کتاب شمس میخونم که خیلی به نظرم جالب و عجیب اومد
تصمیم گرفتم که بیام گنجور و پیداش کنم تا برای دوستام هم نشر بدم
اما متاسفانه با یک شعر کاملا متفاوت و پیچیده روبه رو شدم
چیزی که توی کتاب من(از انتشارات صفی علیشاه و کوشش آقای منصور مشفق)هست اینه
پیر منم ، جوان منم ، تیر منم ، کمان منم
دولت جاودان منم ، من نه منم ، نه من منم
آتش عقل بر فروز،عقل معاش گو بسوز
ظلمت شب چو گشت روز، من نه منم ،نه من منم
هستی ما چو پست شد خورده شراب و مست شد
باز دلم ز دست شد ،من نه منم ، نه من منم
باغ و بهار او منم رونق کار او منم
عاشق زار او منم ، من نه منم، نه من منمسر و من اوست در چمن ، روح من اوست در بدن
نطق من اوست در دهن ، من نه منم ، نه من منم
بر مرا ز جان و دل ، کرد مرا چنین خجل
گفت مگو ز آب و گل ، من نه منم ، نه من منم
ممنون که خوندی