گنجور

حاشیه‌گذاری‌های کاظم (مُحِبّ)

کاظم (مُحِبّ)

کلمه ، خدا بود.


کاظم (مُحِبّ) در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۱ در پاسخ به پوریا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:

یا نور

 

کاظم (مُحِبّ) در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۱۰ در پاسخ به میلاد دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:

درود بر شما

در اشعار عرفا ، بخصوص در اشعار حافظ ، که گاه ملامتیه خوانده میشوند ، در بسیاری از مواقع، الفاظی که معنای واقعی آن منفی است، با معنایی مثبت استفاده می شود. همانطور که اگر این ابیات را عرفانی تلفی کنیم، قطعا شراب چیز بدی است و اینجا دعوت به نوشیدن آن شده است. حتما میدانید که در ادبیات عرفانی، شراب یعنی حق طلبی و بکار انداختن قوه روحانی انسان با بهره گیری از نیروی عقل و جذبات قلب. پس هرآنچه که به این مفهوم عالی برگردد ، چه دُرد باشد چه جام چه ساغر و چه شراب، همگی به آن مفاهیم راجع است. همچنین در کلمه مرکب دُردی خوار ، خوار به معنای خوردن است نه خواری و ذلت. به همین ترتیب دزد و طرار هم مفهومی غیر از مفهوم لغوی خود دارد. و شاید اشاره به کسانی دارد که در نیمه های شب و زمانی که همه در خواب غفلت اند ، به دنبال حقیقت و کسب ثروت های ابدی الهیه هستند.

همه اینها، مطالبی بود که به ذهن این حقیر رسید. قطعا مفاهیم و تعابیر دقیقتر و بهتری موجود است که توسط سایر عزیزان و دانشمندان قابل بررسی و بیان خواهد بود.

 

کاظم (مُحِبّ) در ‫۷ ماه قبل، شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

هو الله

درود بر همه عزیزان.

فکر میکنم بر این مناقشه بین عزیزانی که از ابیات اسطورهای ادبی ایرانی برداشت عرفانی می کنند و سایرین که برداشت ظاهری از آن دارند، تنها یک پایان وجود دارد؛ و آن التفات به این موضوع است که: اولا ما در این دنیای ظاهر، با جناب خیام هیچ ارتباط رودرو نداشته ایم و قطعا آنچه را مدنظر او بوده نمی دانیم؛ لذا هیچکس نمی تواند به طور قطع، آنچه در سویدای دل آن جناب بوده را تصریح و تأکید کند. ثانیا هرکسی این حق را دارد که با کلمات ارتباط مورد نظر خود را برقرار کند؛ البته با این شرط که این ارتباط منجر به آراءی که به زیان دیگران نیست، شود. این را از این جهت عرض کردم که بطور مثال کسانی که با کلمات کتب مقدسه از جمله قرآن ارتباط شخصی خود را برقرار می‎‌‌کنند تا زمانی حق استخراج و انتشار آراء خود را دارند که این نظرات به قتل و غارت و جنگ و خشونت و تکفیر و تفسیق سایر ابناء بشر منتهی نگردد. به همین مراتب، هر نوع برداشت از آثار ادبی و عرفانی موجود، آزاد بوده و هرچند نظرات سایرین برای ما نامأنوس باشد، نباید این حق اظهار رأی را از ایشان سلب کنیم. ضمن اینکه خاصه در مسأله معرفت و عرفان، ما حتی می توانیم از ناچیزترین موجودات این عالم (البته به ظاهر)، درس معرفت اخذ کنیم. چه برسد به این کلمات پربار و زیبا و ادبی از لسان این ستارگان درخشان آسمان ادب و هنر.

اساسا این فرهنگ و هنر گفتگو و بردباری در صحنه ادب و هنر و تفکر است که ما را در صحنه عمل در جامعه به صلح و صلاح و مساعدت و تعاون سوق می‌دهد.

کلمه، از آنجهت کلمه است که می تواند درون ما چنگ زده و چیزی به ما بیافزاید و وجود ما را ارتقاء دهد.

به امید جهانگیر شدنِ دوستی و دوستی و دوستی ...

 

کاظم (مُحِبّ) در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۳۷ در پاسخ به محمدحسین دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:

زنده باشید . ان شاء الله ، اگر فهم و درک و همتی بود .

 

کاظم (مُحِبّ) در ‫۱ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳:

همچون قدح شو سرنگون و آن گاه دُردی خوار شو

 

تصویر سازی بسیار زیبا از حالت قدح (کاسه) : بخش زیرین قدح که مانند سر انسان است همیشه روی زمین است. خاکسار است. ساجد است. در تواضع و خشوع است. گویی همیشه خود را فانی و معدوم می بیند. ضمن اینکه آن سمتی از قدح که همیشه به سمت بالاست ، محل ریزشِ دُرد (شراب) و آب گواراست .

می فرماید: مانند این قدح، معدوم و فانی باش، تا لایق آن شوی که شراب معرفت و می حقیقت در ظرف تو ریخته شود. اگر قدح بالعکس قرار می گرفت ، قابلیت دریافت شراب حقیقت را پیدا نمی کرد.

به همین نَسَق ، انسان نیز به میزانی که از نفس خویشتن منقطع شود، لایق شراب معرفت الهی می گردد.

 

 

 

sunny dark_mode