گنجور

حاشیه‌گذاری‌های محمد mohammad

محمد mohammad


محمد mohammad در ‫۲۳ روز قبل، یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۹ دربارهٔ ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۶:

 

در جواب کاربر سعمن :

ما نداریم انتظار از مذهبی بدعت گرا

تا تعصب را نیالاید میان ماجرا

ما که میدانیم چشمی بر ورق چرخانده اید...

فهم و مغز و جان این ابیات را مالانده اید...

نه ! به دنبال کلام و فهم آنها نیستید ...

سال های سال در نافهمی خود زیستید ...

آنکه قدیس همچو قول تو چو زنهایت مباد...

از حیا و معرفت چون قول تو خالی زِ باد

در تمام عرصه ها بی اعتراض و ماجرا...

همچو خواهر پا به پا بود او بی هیچ ادعا

او به همراه همان چادر به سر تحصیل کرد

چادری اما به او آن چادرش تحمیل کرد

کل این ذرّات عالم بر تفاوت ها بناست...

حال فهمیدی که درک او کجا و تو کجاست ؟!

او پذیرفته است هر کس هر کجا عبد خداست...

ظاهر و رنگ و لباس این ها تفاوت های ماست...

ای تعصبگر که باغی پر زِ بدعت کاشتی ...

آفت باغت تمام مملکت بر داشتی ...

مشکل و رنج و عذاب خاطرت از باغ توست...

نه میان تار موی این زنان , ای نادرست...

گر تو پرسی بدعت از بهر چه می نامم, چرا ؟؟!

گوش جان بسپر که گویم من تو شرح ماجرا...

آن که اسلام و خدا گفته است , تغییرش کنید! ...

راوی و چندین کتاب آورده , تکمیلش کنید ! ...

چون خدا عاجز بوَد در باب گفتار و سخن ...

حاج آخوندان بسازندی و تفسیرش کنید ...!

یک میانگین گر بگیری از میان شیعیان ...

تا ببینی وی توسل جوید از که در جهان ...

نام الله و محمد در تَه این جدول است ! ...

و حسین و فاطمه حتی اباالفضل اول است !...

گر بپرسی حکمت ایشان در این اعمال چیست ؟؟...

پاسخت گویند , لعنت بر تو و خواهند گریست!...

بر تو میگویند اینان واسط الله و ما ! ...

حاجت و پیغام ما را برده در نزد خدا ! ...

درصد حاجت روا گشتن در این حالت زیاد ...

گر بگویی مستقیما , یا خدا , شانسی مباد ! ...

وای بر اینان ! چنین بدعت در این دین کاشتند...

نام بدعت را تشیع مذهبی بگذاشتند ...

تو خدا را همچو دکتر یارقلی پنداشتی ؟!!...

از برایش منشی و پاسخ بده , بگذاشتی ؟!

در کجای دین خدا گفته اس با من کن سخن ...

منتهی با واسطه از راه عباس و حسن !!...

در افاضات تشیع دینتان باید نوشت...

فقر , خشکی , انزوای کشورم , ایران بهشت...

ظلم و اعدام , اختلاس , کوچکترین کار شماست ...

جنگ خواهی , قتل کودک های میهن هم رواست !!

این دهن پر کردی از نام شهید و یا شهید ...

از بر ناموس گفتی آن پرنده پر کشید ...

ها !! ناموس ؟! آن که در وَن میکنی ؟؟؟ ...

آنکه با باتوم انگار گوشت هاون میکنی ؟؟؟!...

آنکه کُشتی ؟؟؟ آنکه زندان کردیو خندان شدی ؟؟؟...

آنکه هرزه خواندی اش ؟؟ از مغز نا میزان شدی ؟؟؟!!!!؟؟

تو خدا و مردم و پیغمبری نشناختی !!...

تو به تفسیر و کلام رهبرت دلباختی ...

بنده الله نباشی , بنده ی آن آدمی

هر که آدم می پرستت نیست اما آدمی

تو دل این دختران و مردمان بشکسته ای

منتظر در روز جمعه رو به در بنشسته ای !...

کآه این مهدی بیاید حال ما بهتر شود ...

این بساط ظلم ما گسترده تَر تَر تَر شود !!!...

کار دزدی های ما آسان و آسانتر شود ...

آه این اعدام کردن هایمان بیشتر شود ...

بمب ما از بمب همسایه کمی سر تر شود...

دختر پر موی ما کم مو و کم مو تر شود ...

ماه های زار و گریه وای افزون تر شود

از کدامین قوم وحشی از کدامین دسته ای ؟!...

مادر ما این وطن را تو کمر بشکسته ای .

خسته گشتم من زِ این گفتار طولانی ولی ...

خستگیِ بیشتر , از بهر نا فهمی توست

ختم این ابیات را من با نصیحت پر کنم

گوش بسپارم که گویم من به تو این را نخست ...

پوشش و مال و منال و دین و آیین و نژاد ...

هیچ یک معیار و متری بر حیا هرگز مباد .

آنکه تکیه بر شعور و مغزو بر فهمش کند...

خواه چادر بر سرو خواهی طلا کفشش کند...

عفت و حجب و حیا با ذات او هم ریشه باد ...

علم و تحصیل و تفکر پیشه راهش نهاد

از برای او بزن بر روی و ریشت سخت چنگ

مشکل از سمت تو باشد حجة الاسلام منگ

در میان بدعت و نادانی و غفلت بمان ...

سجده کن بر الله ات آن آیة الله گران.

مام میهن چون شما را دید بر خود بی شمار ...

خانه ی ظلم کسی هرگز نماند پایدار.

 

 

sunny dark_mode