گنجور

حاشیه‌گذاری‌های فیض کاشانی

فیض کاشانی

عاشق اشعار صائب و فیض و دیگر تو کامنتا مشخصه....


فیض کاشانی در ‫۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۰ در پاسخ به امیر محمودی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

دقیقا چون 13 سال هیچ کس بر او خرده نگرفت که این چه سخن است ، مطلب را گفتم ، اشکال اجتماع نیز  همین است عده ای پر عُده با اعتماد به سقف بلکه عرش گزافه گویند و در این دیار یک مرد نباشد که بدو گوید : اشتباه است و این اشتباهات انچنان انباشت گردد که پرچم نادانی برافراشت گردد.

 

فیض کاشانی در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۱۸ در پاسخ به مسلم دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

عزیز در ترکیب بند تک بیت یا دوبیتی فاصل بندها عوض می شوند وتکرار نمی شوند ، در قالب ترجیع بند است که تکرار می گردد.

 

فیض کاشانی در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۴۳ در پاسخ به iman دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳:

نوع استفاده از الفاظ رکیک و توهین ها به صورت کلی در اشعار و ادبیات زبان فارسی موجود بوده است که حتی برخی را بر آن داشته که بخواهند بزرگان شعر را از این نسبت ها مبرا کند مانند داستان کنیزک و خر جلال الدین بلخی یا هذلیات سعدی و دیگر شعرا ، حال آنکه خود همین هذل گفتن یا هجو گفتن بخشی از صناعت شعری است و قابل انکار نیست و به صرف اینکه من از فلان شاعر فلان مقام عرفانی را در ذهن خویش تصور کرده‌ام، نمی‌توان انتساب هذلیات به شعرا را مورد تشکیک قرار داد.

اما این که گفتید توهین از این قرن شروع شده بد نیست که در بخش جستجوی همین سایت گنجور کلمه رافضی را جست وجو نمایید که پیش از آن باید توضیحی دهم که اصل کلمه رفض به معنای خروج از دین است و این عبارتی بوده که سالیان سال سنیان متعصب برای تحقیر باورهای دینی شیعیان آن را علیه تشیع به کار بردند .

این که به ادعای علی شریعتی نویسنده قرن معاصر ما الزاماً به لحاظ واقعیت تاریخی تفکیکی میان تشیع صفوی و علوی داشته باشیم خود محل تامل و غیر مسلم است و محتاج به اثبات البته این بدان معنا نیست که در تاریخ ایران در زمان صفویه انحرافات عقیدتی در مذهب حقه تشیع نبوده است ، بله در زمان صفوی بلکه در عصر خود امامان شیعه علیهم السلام نیز چنین انحرافاتی بوده نظیر زیدی و اسماعیلی و ... اما باید دید ماهیت مذهب حقه ی تشیع قائم به چیست و نسبت به آن مقدار انحراف برخی را در زمان صفویه مشخص کنیم .

 

فیض کاشانی در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۲۶ در پاسخ به شاهین دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » ترجیعات » ترجیع اول:

نکهتی چند :

۱.بی سوادی دکترین ادبیات را (البته بنابر ادعای آقای بدخشانی که گفتند نظر دکترین ادبیات این است ، نه نظر شخص خودم که دکترین ادبیات را مبری از چنین افکاری میدانم) دقیقا ناظر به خروج از متدلوژی یک علم مطرح کردم ، یک علم با توجه به موضوعات و اهدافش می تواند متکفل اموری چند نسبت به همان موضوعات و اهداف باشد ، علم ادبیات در رابطه با علوم شعری نظیر عروض ، قوافی و ... یا آرایه های ادبی نظیر واج آرایی ، جناس ، تشبیه ، مراعات نظیر و .... می تواند توضیح جامع و کافی داشته باشد ، چون هم هدف ادبیات این است ، هم موضوعش ، اما مذهب یک شاعر نه هدف ادبیات است نه موضوعش ، که بخواهد نفیا یا ثبوتا اظهار نظری هر چند مختصر راجع به آن کند ، باز اگر میگفتند دکترین تاریخ ادبیات فارسی خب مسئله مرتبط میشد ، اما آن چنانکه آقای بدخشانی هم درست اشاره کردند ، معمول افرادی که در رابطه با تاریخ ادبیات یا شعراء اظهار نظر می کنند ، ادیب خوبی هستند ، اما مورخ ادبیات خیرر.....

۲. شما که اصطلاحا اهل شعر هستید اطلاع ندارید همین ملا محسن فیض کاشانی فقیه ، فیلسوف و عارف بوده ، یا اطلاع ندارید شیخ بهائی فقیه و فیلسوف و عارف بوده یا اطلاع ندارید خیام فقیه ، فیلسوف و .... بوده یا اطلاع ندارید حافظ از همین ۱۴ روش قرائت قرآن استنباطات فقهی داشته ، خب دیگر تقصیر من چیست که متهم شوم به این که شما حتی از مجازگویی و کنایات و ایهامات همین شعرای نامبرده نیز بی خبرید و نمی دانید ، خرقه و محتسب و زاهد و شیخ و غیره نماد یک تفکر افراطی به دور از دین و واقعیت بوده است، که در اعصار چنین شاعرانی مطرح بوده و گویی این ها میخواستند اصلا این لکه ی ننگ را با دست خود تطهیر کنند .

۳. خوب است در همین سایت گنجور بروید و دیباچه ی اشعار شعرای مختلف را بخوانید و ببینید در نعت سید المرسلین صلی الله علیه و آله و شریعت مبینش چه مدح ها که نکرده اند و باید بگوییم همین شعرای عارف خود را حافظ شریعت مبین می دیدند آن گاه که دیگران به فکر زر و سیم بودند و الا این همه مدح از پیامبر اکرم صلی الله و شریعتش در دیباچه ی اشعار چه معنای دیگری دارد ، حال آن که برای برخی از آنان نظیر کسایی مروزی یا اهلی شیرازی مطرح ساختن عقاید شیعی دردسر ساز بوده ؟!!

یا اصلا اطلاع ندارید در مجادله سلطان محمود غزنوی با فردوسی عقائد شیعی وی بی تاثیر نبوده است نظیر آن که حکیم طوس حضرت امیرالمومنین علیه السلام را نسبت به دیگر صحابه افضل میدانسته و در نظر این سنی متعصب هیچ گناهی بدتر از این قلمداد نمیشده است ( آن چنان که همیه ی  آتش این مجادله را نعت بی بدیل فردوسی از امیر مومنان علیه السلام در ابتدای شاهنامه فراهم کرد ) ؟!!

۴. این که میگویم تاریخ نخواندید بدین جهت است که اطلاع ندارید که در مکاتب قدیم ایران همزمان با آموزش الفبای ابجدی ، قرائات قرآن و بخشی از فقه و احیانا کلام یا فلسفه تدریس میشده است و تقریبا تمامی شعرای مسلمان کم و بیش خود یک شیخ و زاهد و محتسب بوده اند ، پس مسلم است آن چه اینان را آزار میداده سوءاستفاده از این علوم توسط عده ای با همین عناوین برای نان و نوا بوده است که از قضاء خوانش عاشقانه از دین توسط همین عده صریحا مورد نهی واقع میشده ، چرا که در خوانش عاشقانه از دین پیرایه ها و تکلفات بیجایی که توسط همان عده ایجاد شده بود دیگر جایی نداشت و موقعیت خود را در خطر می دیدند .

البته در نهایت در مواردی نیز حق با دیگران بوده و چون طبع شعر آمیخته به مجاز گویی است و خواه ناخواه به غلو و افراط میکشد ، برخی در بخشی از اشعار خود سخن ناصواب گفتند ، ولی تفکیک این مسائل محتاج به اتخاذ مبنایی در تاریخ شعر و ادبیات است و سخنان بیشتر موقوف به آن میباشد،که خود در این مجال نمی گنجد.