علیاکبر مصورفر
نویسنده کتاب وزن ضربی شعر عامیانه و رابطه آن با وزن عروضی شعر سنتی
علیاکبر مصورفر در ۴ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت میراند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر میکرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را به بهانه به راه کرد جای دور و با خر جمع شد بیکدو و هلاک شد به فضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوماند ملعون نهاند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب:
در اینجا اگر تفاصیل مولانا را که بعد از نقل داستان آورده، خوانده باشید، خواهید دید که مراد از کنیزک مرشد و پیر طریقت است که راه رسیدن به معشوق را بلد است. خاتون رهرو و سالک است و پیرو کنیزک؛ که عجولانه میخواهد به قول عرفا یک شبه ره صد ساله برود. و نهایتا معشوق و یار و مقصود یعنی خدا از نظر مولانا همان ک... خر است!!!! که همه در پی وصل به او هستند.
این است نهایت زشتی تعبیر جناب مولانا.
این از خود داستان. ولی نظر من در کل این است که حتی اگر چنین اشعاری را نادیده بگیریم، باز عرفایی چون مولانا و حافظ و دیگران غیر از گمراهی و خواب کردن مردم و تمامی مصالح مردم را فدای تراوشات ذهنی و تخیلات موهوم خود کردن و توجه مردم را از امور مفید دنیایی به ذهنیات مجهول و بیپایه و اساس ماورائی معطوف کردن و نهایتا مردم را به خاک سیاه بدبختی نشاندن کاری بلد نبودند و نتیجه آن را قرنهاست که میبینیم.
علیاکبر مصورفر در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۲۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۱۷:
وزن شعر برایم جای سوال است.
نه بر اشتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم
نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم
(بر وزن فعلاتُ فاعلاتن، فعلاتُ فاعلاتن)
ولی بیت دوم بر وزن فعلاتن، فعلاتن، فعلاتن، فعلاتن) است که کاملا با قبلی فرق دارد.
غم موجود و پریشانی معدوم ندارم
نفسی میزنم آسوده و عمری به سر آرَم