چشمی دارم چو ابر دی گوهر بار
دستی که چو ریگ سیم و زر بازد یار
با اینهمه نعمت و سخاوت که مراست
دینار به جان میطلبم مفلسوار
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
چشمی دارم چو ابر دی گوهر بار
دستی که چو ریگ سیم و زر بازد یار
با اینهمه نعمت و سخاوت که مراست
دینار به جان میطلبم مفلسوار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت شعر، شاعر از چشمانش که مانند ابر پر از گوهر است و دستی که به زیبایی ریگ طلا و نقره را در آغوش میگیرد، سخن میگوید. با وجود این همه نعمت و generosity که در زندگی دارد، هنوز احساس فقر و نیاز میکند و دنبال دینار و پول است. به طور کلی، شاعر احساسًا نارضایتی و فقر روحی را در مقابل ثروت ظاهری نشان میدهد.
هوش مصنوعی: من چشمی دارم مانند ابر که اشکهایم چون گوهر نازک میریزد، و دستانی دارم که چون ماسه، نقره و طلا را به راحتی در اختیار یار میگذارد.
هوش مصنوعی: با وجود تمام نعمتها و بخششهایی که دارم، مانند یک بیپول منتظر به دست آوردن پول هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.