قصاب که در گردن جان چنبر اوست
از پشتی حسن سنیه کردهست و نکوست
با چرخ زند پهلو و دارد در پوست
دلداری دشمن و جگرخواری دوست
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
قصاب که در گردن جان چنبر اوست
از پشتی حسن سنیه کردهست و نکوست
با چرخ زند پهلو و دارد در پوست
دلداری دشمن و جگرخواری دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به بررسی وضعیت قصاب میپردازد که در حالی که در وضعیت دشواری قرار دارد، به نظر میرسد که هم حس خوبی دارد و هم دلسوزی برای دوستانش. او در عین حال که دور از دشمنان نیست، ظاهراً در حال تعادل و هماهنگی با آنهاست، در حالتی که دلداری و حمایت از دوستان را در نظر دارد.
هوش مصنوعی: قصابی که در کارش جان را به چنگ میآورد، از پشت زیبایی و نیکی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: با چرخش زمان، انسان را در موقعیتهای مختلف قرار میدهد. در این میان، باید با دشواریها و موانع زندگی کنار بیاید؛ چرا که گاهی اوقات دشمنان به صورت ظاهری دلسوز و دوستانی که به ما نزدیک هستند، ممکن است به ما آسیب برسانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بشکفته گلیست بر رخ فرخ دوست
نی نی گل نیست آن رخ فرخ اوست
همچون گل سرخ پوست آن برگ نکوست
هرگز دیدی که سرخ گل دارد پوست
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادهست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست
ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او و خشنودی اوست
آن کس که ز بهر او مرا غم نیکوست
با دشمن من همی زید در یک پوست
گر دشمن بنده را همی دارد دوست
بدبختی بنده دان ، نه بد عهدی دوست
تا کی باشم صبور در محنت دوست
کارام دل و جان من از دیدن اوست
گر زین دوستی ترا بدرّاند پوست
از دوست همیشه دور بودن نه نکوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.