آخر ای باغ امیدم گل شادی به برآر
آخرای ای صبح نویدم شب هجران به سر آر
جان شیدا شده را جام مفرح درده
دل سودا زده را شربتی از گلشکر آر
خبری خوش ده و این آتش دلها بنشان
یک نفس تازه درآکام دلی چند برآر
ز حدیث سفر و وعده ملولیم ملول
وعده و عشوه مرا کشت حدیثی دگرآر
برسر راه عراق است دل بی خبرم
ای نسیم سحر از راه عراقم خبر آر
صبح کردار به مهر از ره مشرق درتاز
مژده مقدم میمون شه دادگرآر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به باغ امید خود اشاره میکند و از گل شادی خواستار است تا شب هجران را به پایان برساند. او از معشوق میخواهد که با نوشیدنی خوشمزهای دل ناراحت او را شاد کند و آتش دلها را خاموش سازد. شاعر از خبرهای خوش و امید به آینده صحبت میکند و میگوید که از وعدههایی که به او داده شده، خسته شده است. در نهایت، او از نسیم سحر میخواهد که خبری از راه عراق بیاورد و صبحی پر از محبت و خوشحالی را نوید دهد.
هوش مصنوعی: ای گل، امیدم را به شکوفایی برسان و ای صبح نویدبخش، شب اندوه و دوری را به پایان برسان.
هوش مصنوعی: به دل شوریده و سرگشتهام، خوشی و نشاطی ببخش و به خاطر دلم که پر از غم و اندوه است، شربتی از شیرینی و گل به من عطا کن.
هوش مصنوعی: اخباری خوش و مسرتبخش بگو و آتش عشق و اشتیاق را در دلها خاموش کن. لحظهای آرامش به دلهای پر از هیجان بده و دلهای حتی چند نفر را شاد کن.
هوش مصنوعی: از صحبت درباره سفر و وعدهها خسته شدهایم. وعده و شیطنت تو مرا به الموت انداخت. حرفی دیگر بزن.
هوش مصنوعی: دل غافل من در مسیر عراق قرار دارد، ای نسیم صبح، از راه عراق به من خبری بده.
هوش مصنوعی: صبحی که با هدیه مهر آغاز میشود، از سمت مشرق میآید و ورود خوشایند پادشاه دادگر را نوید میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.