گنجور

 
غزالی

گمان مبر که روزن دل به ملکوت بی خواب و بی مرگ گشاده نگردد که این چنین نیست، بلکه اگر در بیداری کسی خویشتن را ریاضت کند و دل را از دست غضب و شهوت و اخلاق بد و بایست این جهان بیرون کند و جای خالی بنشیند و چشم فراز کند و حواس را مطل کند و دل را با عالم ملکوت مناسبت دهد، بدان که الله الله بر دوام می گوید، به دل نه به زبان، تا چنان شود که از خویشتن بی خبر شود و از همه عالم بی خبر شود و از هیچ چیز خبر ندارد، مگر از خدای عزوجل چون چنین شود، اگر چه بیدار بود، آن روزن گشاده شود و آنچه در خواب بینند دیگران، وی در بیداری بیند و ارواح فرشتگان در صورتهای نیکو وی را پدیدار آید و پیمبران را دیدن گیرد و از ایشان فایده ها یابد و مددها گیرد و ملکوت زمین و آسمان به وی نمایند.

و کسی را که این راه گشاده شود، کاری عظیم بیند که در حد وصف نیاید و آن که رسول (ص) گفت: «زویت لی الارض فاریت مشارقها و مغاربها» و آن که حق تعالی گفت: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من الموقنین» هم در این حال بوده است، بلکه علوم همه انبیا از این راه بود نه از راه حواس و تعلم و بدایت همه مجاهده بوده است، چنانکه حق سبحانه و تعالی گفت: «و اذکر اسم ربک و تبتل الیه تبتیلا» یعنی از همه چیزها پاک گردد و گسسته و همگی خود به وی ده و به تدبیر دنیا مشغول مگرد که او خود کار تو راست کند، «رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا» و چون وی را وکیل کردی، تا فارغ گردد و با خلق میامیز و در ایشان میامیز، «واصبر علی ما یقولون واهجرهم هجرا جمیلا».

این همه تعلیم ریاضت و مجاهد توست تا دل صافی شود از عداوت خلق و از شهوت دنیا و از مشغله محسوسات و راه صوفیان این است و این راه نبوت است اما علم حاصل کردن به طریق تعلم، راه علماست و این نیز بزرگ است، لیکن مختصر است به اضافت با راه نبوت و علم انبیا و اولیا که بی واسطه تعلیم آدمیان از حضرت حق بر دلهای ایشان می ریزد و درستی این راه هم به تجربت معلوم شده است و خلق بسیار را و هم به برهان عقلی، اگر تو را به ذوق این حاصل نشده است و به تعلیم نیز حاصل نشده است و به برهان عقلی معلوم نگشته است باری کمتر از آن نبود که به دین ایمان داری و تصدیق کنی تا از هر سه درجه محروم نباشی و کافر نگردی و این از عجایب علامتهای دل است و به دین شرف دل آدمی معلوم شود.