قوامی رازی
»
دیوان اشعار
»
شمارهٔ ۳۰ - در گله از بزرگی ابراهیم نام که چرا پدرش را گرفته و طلب رهائی او
ای کیای خطیر ابراهیم
چرخ با همت تو پست آید
هست با تو هیبت تو نیست شود
نیست با دولت تو هست آید
پدرم را گرفته ای به چه جرم؟
مکن این کز تو سخت گست آید
نیک دانی که ماهئی چون او
در همه بحر کم بشست آید
اگر او را رها کنی آخر
قلتبانی دگر به دست آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درخواست و ناله شخصی به ابراهیم کیاست. شاعر از ابراهیم میخواهد که با قدرت و ارادهاش، وضعیت را تغییر دهد و از او تقاضای کمک میکند. او به ظلمی که بر پدرش رفته اشاره میکند و از ابراهیم میخواهد که او را رها کند تا دوباره به زندگی برگردد. شاعر به ارزش و نایابی پدرش اشاره میکند و تاکید میکند که اگر او آزاد شود، فرصتی دیگر برای زندگی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: ای سرور بزرگ و باعظمت، ای ابراهیم، با اراده و تلاش تو، چرخ زمان هم به زیر میآید و به تسلیم درمیآید.
هوش مصنوعی: شما با وجود قدرت و شان خود، در کنار من هستید و بدون آن، نمیتوانم چیزی داشته باشم.
هوش مصنوعی: پدرم را به چه دلیلی گرفتهای؟ خواهش میکنم این کار را نکن، زیرا این عمل از تو بسیار بد و ناپسند خواهد بود.
هوش مصنوعی: تو خوب میدانی که ماهیای مانند او در تمام دریاها به سختی پیدا میشود.
هوش مصنوعی: اگر او را تنها بگذاری، در نهایت شخص دیگری به سراغش خواهد آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.