ایا نجم دین گر تو احسان کنی
همه درد را جمله درمان کنی
اگر چه نه ای آصف بر خیا
که از خیل دیو اهل دیوان کنی
سزد کز کفایت تو در مملکت
چن و دخل و خرج سلیمان کنی
همی بینم از دست پر خیر تو
که چون با همه خلقی احسان کنی
همیشه سرای تو آباد باد
که آزادگان را تو مهمان کنی
قوامی از آنست مداح تو
که تا کار او را به سامان کنی
مکن با من اکنون دو کارای ظریف
که پس عورت بنده عریان کنی
یکی آنکه چیزی نبخشی مرا
دگر آنکه هنگامه بیران کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش فردی به نام نجمالدین میپردازد و از او میخواهد که با احسان و نیکیهایش دردهای مردم را درمان کند. شاعر معتقد است که نجمالدین با بخشندگی و کارهای خوبش، میتواند به آبادانی و خوشبختی جامعه کمک کند. او اشاره میکند که اگر نجمالدین بخواهد، میتواند مانند سلیمان بر مملکت حکمرانی کند. شاعر همچنین از او میخواهد که در رابطه با خودش دو عمل نیکو را انجام ندهد: یکی اینکه چیزی به او ندهد و دیگری اینکه او را در موقعیت ناپسندی قرار ندهد.
هوش مصنوعی: اگر تو به بندگان خدا نیکی کنی و محبت ورزی، میتوانی تمام دردها و مشکلاتشان را درمان کنی.
هوش مصنوعی: اگرچه تو مانند آصف (که دانیال نبی به او شهرت دارد) نیستی که به تنهایی توانایی مبارزه با دیوان و جنها را داشته باشد، اما میتوانی از دلسوزی و شجاعت خود در برابر ظلم و ستم دفاع کنی.
هوش مصنوعی: شایسته است که تو با کفایت خود در کشور همچون سلیمان، به تدبیر و مدیریت دخل و خرج بپردازی.
هوش مصنوعی: من به وضوح میبینم که دست سخاوتمند تو چگونه با همه انسانها نیکی و احسان میکند.
هوش مصنوعی: همیشه آرزو میکنم که خانهات پر رونق و شاداب باشد، زیرا تو محل پذیرایی آزادگان هستی.
هوش مصنوعی: وقتی تو به خوبی او را مدح میگویی، به این معناست که باید تمام تلاش خود را کنی تا کار و امور او را به نحو احسن و به درستی انجام دهی.
هوش مصنوعی: الان با من دو کار پیچیده و ظریف انجام نده، زیرا بعداً باعث میشوی که عیبها و ناگواریهای من آشکار شود.
هوش مصنوعی: یکی آن است که هیچ چیزی به من ارزان نمیدهد و دیگری آن که به طور کامل هر چه دارم را ویران میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترا بهتر آید که فرمان کنی
رخ نامور سوی توران کنی
وز آن صفه دیو بی جان کنی
همان مرمر کوچه پیچان کنی
چو بندی کمر پیش و فرمان کنی
چنانچون بفرمایدت آن کنی
به یک غمزه شهری پریشان کنی
به عمدا گذر گر بر ایشان کنی
مشعبد صفت گر شوی در حجاب
از این طرفه بازی فراوان کنی
فرود آی در کنج ویران من
[...]
اگر با من ایدر تو پیمان کنی
زبان را به پیمان گروگان کنی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.