بتی که پیش رخ او چو میغ باشد ماه
چراغ مجلس و شمع سرای و ماه سپاه
هزار حلقه عنبر نهاده از بر سیم
هزار نافه مشگین نهاده از بر ماه
از آن همیشه چو بالای خویش یکتایست
که پشت عاشق دارد چو زلف خویش دو تاه
رخش چو آینه آه نارسیده بود
ولیک هرکه رخش بنگرد برآرد آه
همیشه دارد پوشیده زهره را بزره
دل من از زره زهره پوش برده ز راه
ز گاه نزدیک آتش نگاه نتوان کرد
نهاده دارد زلفین او بر آتش گاه؟
مرا ز دیدن دیدار اوست دیده و دل
یکی چو دریا بارو یکی چو آتشگاه
نخست برد دلم بی سلاح غمزه او
چو بی سلاح شهان شهر داشتند نگاه
پناه میران دائم سپاه باشد و شهر
بوند این دو امیران پناه شهر و سپاه
امیر جستان کو را همه ملوک خدم
ابوالمعالی کوهست بر امیران شاه
بروز رزم سپاه عدو فراز آمد
ز ترک و کرد همه کین فزا و لشگر گاه
سپاه هر دو پراکنده بود در ملکت
که تا نگاه بدارند ملکت از بدخواه
چه مار باشد پیش سنا نشان و چه مور
چه کوه باشد پیش خدنگشان و چه کاه
مبارزانی با زور پیل و زهره شیر
که پیل را پشه خوانند و شیر را روباه
بسان آهو صحرا نورد روز نبرد
بسان ماهی دریا گذار گاه شناه
بحمل کذا سلطان مشغول گشته هر دو امیر
که این چنین سپه آورد تاختن ناگاه
سپاه دور شده دشمن آمده نزدیک
گرفته باز درون هر دو را سپاه پناه
یکی بملک نگه داشتن نشسته بشهر
یکی بکین عدو جستن ایستاده براه
بفر یزدان جستان به تیغ تاج الملک
نگاهدار ز بدخواه تاج و تخت و کلاه
یکی سوار سپاهی گرفته از پس و پیش
چنین سوار بود در جهان معاذالله
زمامداران تا گاه شب به تنهائی
فتاده بود در ایشان چو گرگ در رمه گاه
به بخت خسرو بازوی خویشتن بجهاند
چنان کجا برهانند پنج را پنجاه
ایا گزیده یزدان و پور شاه جهان
درخزینه تو کرده زائران را شاه
زمین بسان سپهر آمد و تو او را مهر
جهان بسان فلک آمد و تو او را ماه
نهاد دهر چنین است مات گردد ازو
گهی ز شاه پیاده گهی پیاده ز شاه
بکهتران نرسد شور مملکت هرگز
بمهتران رسد این شور مملکت گه و گاه
ز تند باد شکسته شود درخت بلند
ز هیچ باد نیابد گزند پست کیاه
چه بود اگر خلل افتاد بر کناره ملک
شود کران مه و مهرگاه و گاه سیاه
بقای میر مسدد دراز باد که تو
به تیغ داری ازو دست دشمنان کوتاه
کسی که مهر ملک ساعتی بدل ننهد
بدو نتابد مهر و بدو نتابد ماه
تو آن شهی که ز جود تو هست خانه خلق
ملا ز بدره و دینار و رزمه و دیباه
عطای شاه زر ده دهی بود بمثل
یکی عطای تو صد ره فزون تر از ده داه
ز بهر خدمت تو خلق پاک بسته کمر
ز بهر مدح تو مردم گشاده پاک افواه
هزار میر تو را بوسه داده زیر رکاب
هزار شاه تو را سجده برده بر درگاه
شود پدید گهی در میان شادی غم
بود پدید گهی در میان توبه گناه
بناز با شرف الدین به تخت سبز نشین
بگاه با شرف الدین نبید سرخ بخواه
همیشه تا بجهان نام شاه باشد و تخت
همیشه تا بجهان نام چاه باشد و جاه
مقام ناصحتان باد دائم اندر تخت
مکان حاسدتان باد دائم اندر چاه
رسیده باد به تخت شما جباه ملوک
نهاده باد بپای شما ملوک جباه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیفی زیبا از زیبایی و جذابیت یک معشوق است که با کنایات و تمثیلهای مختلف به نگارش درآمده است. شاعر از بتی سخن میگوید که زیباییاش به مه و چراغ مجلس میماند و دلها را به یاد میآورد. با استفاده از تصاویری از جنگ و نبرد، شعر به تضاد عشق و درد میپردازد و به اهمیت مقامهای مختلف در جامعه اشاره میکند. در نهایت، شاعر به قدرت و بزرگی یک پادشاه اشاره دارد و بر لزوم حفاظت از کشور و ارزش خدمات او تأکید میکند. شعر به طور کلی احساسی از افتخار، زیبایی و قدرت را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: چهرهای که در برابر او مانند ابر است، ماه شب را درخشانتر میکند و مانند چراغ مجلس و شمع خانه میتابد و همچنین به مانند ماه در سپاه نور افشانی میکند.
هوش مصنوعی: هزار حلقه از عطر خوشبو بر گردن سوسن قرار داده و هزار خوشبو کننده مشکی بر بالای ماه زیبای من گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: عاشق همیشه به معشوق خود تکیه دارد و در حمایت از او احساس امنیت میکند، مانند این که موهای او به دو طرف آویزان شده و او را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند آینه بود و آهی که از دل برنمیخاست. اما هرکس که به چهرهاش بنگرد، حتماً آهی از دل او بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: دل من همیشه محافظت شده است، مانند زرهای که زهره را میپوشاند، و این زره باعث شده است که زهره از راه دور نتواند به من نزدیک شود.
هوش مصنوعی: آدمی نمیتواند به آتش نزدیک شود و به آن نگاه کند، زیرا وجود زلفهای او مانند شعلههای آتش است.
هوش مصنوعی: دیدن معشوق چشمانم را پر کرده و دل من نیز به شدت در این حال غوطهور است؛ مانند دریا که به وسعت خویش، عمق و گستردگی را دارد و مانند آتشی که در دلش حرارت و شعلهور است.
هوش مصنوعی: در ابتدا، عشق و زیبایی او دل مرا شکست، درست مانند اینکه شاهان بیسلاح با نگاه خود شهر را تسخیر میکنند.
هوش مصنوعی: پناهگاه همیشگی میران، نیروی نظامی و شهر خواهد بود و این دو فرد حکمران، مأمن شهر و نیروهای نظامی هستند.
هوش مصنوعی: امیر جستان شخصی است که همه پادشاهان به او احترام میگذارند و او دستیار ابوالمعالی، شخصی برجسته و محترم، است که در کنار دیگر امیران قرار دارد.
هوش مصنوعی: سپاه دشمن به میدان جنگ آمد و از نژادهای مختلف همچون ترک و کرد، به دنبال انتقام و کینهتوزی هستند و همهجا را در بر گرفتهاند.
هوش مصنوعی: نیروهای هر دو طرف در سرزمین مستقر بودند تا از کشور در برابر دشمنان حفاظت کنند.
هوش مصنوعی: این بیت به ترس و تهدید اشاره دارد که در برابر قدرت و خطر بزرگتر، کوچک و ناچیز به نظر میرسد. حتی اگر موجودی کوچک مثل مار یا مورچه در برابر دشمنی قوی بایستد، در نهایت چیزی از آن نمیماند، مانند تکهای کاه که در برابر یک نیروی بزرگ، هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا به مبارزانی اشاره شده است که با قدرت و شهامت، از حیوانات بزرگ و قوی مانند فیل و شیر، برتر هستند. این افراد آنچنان قوی و شجاعند که فیل را به اندازه یک پشه و شیر را به اندازه یک روباه کوچک و بیخطر میدانند.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، مانند آهویی که در دشت میتازد، و در هنگام شنا کردن، مانند ماهی که در دریا حرکت میکند، به فعالیت میپردازد.
هوش مصنوعی: سلطان به این کار مشغول شده و هر دو امیر هم در این وضعیت هستند که چرا چنین سپاهی ناگهان به میدان آمده است.
هوش مصنوعی: دشمن که از دور رفته بود، حالا نزدیک شده است. دوباره در دل هر دو طرف، نیازی به پشتیبانی و حمایت احساس میشود.
هوش مصنوعی: در یک شهر، یکی در حال نظارت بر امور و حفظ ملک است، در حالی که دیگری آماده است تا از دشمنان حفاظت کند و در راه دفاع ایستاده است.
هوش مصنوعی: به نام خداوندی که برتری دارد، با شمشیر سلطنت، پادشاهی و ملک را از بدخواهان حفظ کن و تاج و تخت و مقامات را در امان نگهدار.
هوش مصنوعی: یک سوار از سپاه را در جلو و عقب گرفته است، اینچنین سوارانی در دنیا وجود ندارند، خدایا به پناه تو!
هوش مصنوعی: زمامداران تا شب به تنهایی رها شده بودند، در دل آنها مانند گرگی که به گله حمله میکند، احساس خطر و یأس وجود داشت.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خسرو به شانس و اقبال خود اعتقاد دارد و میخواهد با تلاش و اراده خود، مشکلات را پشت سر بگذارد، بهگونهای که در برابر مشکلات بزرگ، به موفقیتها و پیروزیهای بیشتری دست یابد.
هوش مصنوعی: آیا کسی که انتخاب شده است از جانب خداوند و فرزند پادشاه جهان، توانسته است زائران را به موفقیت در پیوستن به خود برساند؟
هوش مصنوعی: زمین مانند آسمان شد و تو در آن چون خورشید تابیدی؛ آسمان نیز مانند زمین گشت و تو در آن مانند ماه نمایان شدی.
هوش مصنوعی: زندگی و سرنوشت انسانها به گونهای است که گاهی انسانهای بزرگ و صاحب قدرت به دلیل دشواریها و چالشها دچار ناملایمات میشوند و از مقام و جایگاه خود سقوط میکنند، در حالی که افرادی که به نظر ضعیف میآیند، ممکن است در شرایطی قوی و با نفوذ شوند. این تغییرات و ناپایدار بودن وضعیتها نشاندهندهی بیثباتی زندگی است.
هوش مصنوعی: شور و شوق و هیجان مدیریت و اداره کشور هیچ وقت به کسانی که در ردههای بالای آن نیستند، نمیرسد و فقط گاه و بیگاه به برخی از افراد متصل میشود.
هوش مصنوعی: درختهای بلند در برابر طوفان و بادهای شدید آسیب میبینند، اما درختان کوتاه به دلیل قد و قامت خود از آسیب مصون میمانند.
هوش مصنوعی: اگر آسیبی به مرز و سرحد این سرزمین برسد، دیگر نه ماه و نه خورشید در آسمان خود جایی خواهند داشت و همه چیز به تاریکی و بینظمی دچار خواهد شد.
هوش مصنوعی: امیدوارم که عمر میر مسدد طولانی بماند، زیرا او با شمشیرش دشمنان را از دستیابی به خود دور نگهداشته است.
هوش مصنوعی: کسی که محبت و عشق واقعی را برای لحظهای هم کنار نگذارد، از عشق و زیباییهای زندگی درخود نخواهد دید و به او هم تأثیری نخواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: تو که سرشار از بخشش و مهربانی هستی، باعث رونق و آسایش زندگی خلق شدهای. خانهها و زندگی مردم از بخششها و ثروت تو پر شده و این نعمتها مانند گنجینهای از طلا و پارچههای نفیس به زندگی آنها رنگ و رو داده است.
هوش مصنوعی: هدیهای که پادشاه به کسی میدهد، مانند بخشش تو نیست که صد برابر ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: برای خدمت به تو، انسانهای نیکو قصد خود را محکم کردهاند و برای ستایش تو، مردم از سخنانی که ناپاک است دوری کرده و زبان خود را پاک نگهداشتهاند.
هوش مصنوعی: هزاران مرد بزرگ برای تو بوسه بردهاند و زیر پاهای تو احترام کردهاند، همچنین هزاران پادشاه به تو احترام گذاشته و در درگاه تو سجده کردهاند.
هوش مصنوعی: در زندگی انسان، لحظاتی از شادی و خوشحالی وجود دارد که ناگهان ممکن است غم به سراغش بیاید. همچنین در زمانهایی که فرد در حال توبه و بازگشت به راه درست است، ممکن است دوباره چنان گناهی انجام دهد. این تغییرات و تضادها جزو طبیعت انسانی و زندگی است.
هوش مصنوعی: با افتخار بر روی تخت سبز بنشین و وقتی که به جمع ما آمدی، شراب قرمز بخور.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نام شاه در دنیا وجود دارد و تخت سلطنت برقرار است، همچنین تا زمانی که نام چاه و مقام و جاه در دنیا هست، این وقایع ادامه خواهند داشت.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افراد ناصح و خوبی که نصیحت میکنند همیشه در جایگاهی محترم و بالا قرار خواهند داشت، در حالی که حسودان و بدخواهان همیشه در درگیری و مشکلات خواهند ماند. به عبارتی، در زندگی، کسانی که به دیگران کمک میکنند و نیت خیر دارند، موفق خواهند بود و برعکس، کسانی که حسد میورزند و به دیگران آسیب میزنند، در پایینترین حال میمانند.
هوش مصنوعی: به شما ملکداران خوش آمد میگویم و امیدوارم گردننهادهها و کسانی که به خدمتتان آمدهاند، همواره در کنارتان باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه
اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه
نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت
[...]
به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه
به مهرگانی بنشست بامداد پگاه
برآن که چون بکند مهرگان به فرخ روز
به جنگ دشمن واژون کشد به سغد سپاه
به مهر ماه ز بهر نشستن و خوردن
[...]
مگر که زهره و ما هست نعت آن دلخواه
که با سعادت زهره است و باطراوت ماه
سعادتی که همه در روان گشاید طبع
طراوتی که همه بر خرد ببندد راه
اگر چه در نسب آدم آفتاب نبود
[...]
ایا بهار من و عید نیکوان سپاه
چو ماه ز ابر همی تابی از قبای سیاه
بصید رفتی و پدرام بازگشتی شام
برنگ و بوی رخ و زلف خویشتن می خواه
میئی که وقت سحر زو نسیم گیرد گل
[...]
تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.