ای آنکه ترا بوده بر اندام جهان دام
چون بست ترا دست جهان دام بر اندام
ز آن پس که همی گام بکام تو زدی چرخ
چون داد به ناکام ترا چرخ زدن گام
ایام همه عالم از ایام تو خوش بود
ایام تو چون تلخ شد از گردش ایام
ای خوبتر از یوسف یعقوب ترا روی
چون بود مر او را بودت خوب سرانجام
زین دام بیابی تو بدل ناحیت روم
چون یافت وی از بند بدل ناحیت شام
تو زود خوری شام بدان شوم بداندیش
کاو خورد بدست دگران بر تو ملک شام
خود شد چو تو شاپور بروم اندر زی بند
خود شد چو تو بهرام بهند اندرزی دام
از روم بکام دل باز آمد شاپور
وز هند بناز دل باز آمد بهرام
چون راست رود دولت مادام نپاید
افکنده و خیزنده بود دولت مادام
باید که بود مرد گهی شاد و گهی زار
نیکی ببدی در شده و کام بناکام
زود از پی آرام پدید آید آشوب
زود از پی آشوب پدید آید آرام
سلطان ببناریک شنیدی که چه کرده است
کاو را بمصاف اندر بگرفته بصمصام
او عاصی و بد اصل تو با اصل و اطاعت
او دشمن و تو دوست وی از کفر و تو ز اسلام
انصاف کسی خواهد کردن که بگویند
چندانکه جهانست ز سلطان بودت نام
ما گوش سوی نامه و پیغام تو داریم
ار چه که تویی مان بدل نامه و پیغام
چشم همه خون بارد هنگام گرستن
تا می نزند بی تو ملک چشم بهنگام
چرخت برساناد سوی ملک و سوی پور
دهرت برساناد بر باب و بر مام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف حال و روز فردی میپردازد که در دام جهان گرفتار شده و چرخ روزگار به نفع او نمیچرخد. شاعر به بزرگی و زیبایی این فرد، که به یوسف یعقوب تشبیه شده، اشاره میکند و بیان میکند که دوران او بر اثر گردش زمان تلخ شده است.
شاعر از وقایع تاریخی نظیر شاپور و بهرام یاد میکند و تأکید میکند که دولتها افسرده و شادابی آنها زودگذرند. او به ناپایداری اوضاع و ضرورت شادی و اندوه در زندگی اشاره دارد. در نهایت، شاعر به امید بازگشت به آرامش و نشانهای از دوستی و دشمنیها اشاره میکند و خواهان توجه به پیامهای فرد مورد نظر خود است.
شاعر درباره وضعیت سلطانی صحبت میکند که به نوعی در مقابله با دشمن است و بر لزوم انصاف تأکید میورزد. در انتها، از چشمها و احساسات ناشی از دوری و انتظار سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای کسی که دام دنیا بر قامت تو گسترده شده، مانند آن که تو را به دام انداختهاند، دست دنیا بر قامت تو نیز تسلط یافته است.
هوش مصنوعی: از آن moment که تو به خواستهات رسیدی، دوران سختی برای تو آغاز شد. در واقع، سرنوشت ناامیدکنندهای برای تو رقم خورد.
هوش مصنوعی: روزهای زندگی همه مردم به خاطر روزهای تو خوشایند بود، اما وقتی روزهای تو تلخ شد، گردش زمان هم تلخی را به همراه آورد.
هوش مصنوعی: ای زیباتر از یوسف، چهره تو چگونه است؟ او چه زیباست، اما زیبایی تو تمام و کمال است.
هوش مصنوعی: اگر تو در دام و گرفتار ناحیه روم شویم، همچون او که از بند ناحیه شام آزاد شد، تو نیز میتوانی به آزادی دست یابی.
هوش مصنوعی: به زودی شام میخوری، اما بدان که افکار بدی در سر دارم. کسی که شام را از دستان دیگران میخورد، بر تو سلطنت شام را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به قدرت و شجاعت دارد. گویا فردی که در موقعیت دشواری قرار گرفته، احساس میکند که باید مانند شاپور (پادشاهی معروف و نیرومند) عمل کند و از خود مقاومت و دقت نشان دهد. همچنین به نوعی یادآور قدرت و استقامت بهرام، یکی دیگر از شخصیتهای تاریخی و اسطورهای است، که نشانهای از عزت و سرسختی در مقابل چالشها است. در نهایت، حس حمایت و توانایی خارج شدن از قید و بندها را convey میکند.
هوش مصنوعی: شاپور از روم با دلی شاد و خوشحال بازگشت و بهرام نیز از هند با دل خوش و سرشار از لذت به خانه برگشت.
هوش مصنوعی: وقتی که قدرت و وضعیت به خوبی و بر اساس حق و انصاف پیش برود، دوام و ثبات آن همیشه حفظ نمیشود و ممکن است از بین برود. پایداری و ناپایداری وضعیتها همچون رفت و آمدی است که همواره در حال تغییر است.
هوش مصنوعی: انسان باید در زندگی گاهی شاد و گاهی غمگین باشد، زیرا نیکی و بدی همیشه در زندگی وجود دارد و گاهی به کام میآید و گاهی نه.
هوش مصنوعی: به سرعت پس از آرامش، مشکل و پریشانی به وجود میآید و همچنین به سرعت بعد از پریشانی، آرامش دوباره ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: سلطان را ببین که چه کاری انجام داده است، او را در میدان نبرد در آغوش گرفته و به شدت با او درگیر شده است.
هوش مصنوعی: شما آدمی نافرمان و دارای خصلتهای ناپسند هستید، در حالی که من از اصل و قواعد پیروی میکنم. او دشمنی با پیروزی و مطیعت ندارد و در حالی که تو با او دوست هستی، او از کفر و نوعی نافرمانی برمیخیزد و تو مسلمان و پایبند به اصول هستی.
هوش مصنوعی: کسی انصاف و عدالت را رعایت خواهد کرد که به او بگویند، به اندازهای که در دنیا وجود دارد، نام تو از سلطان بزرگتر است.
هوش مصنوعی: ما به نامه و پیغام تو گوش میدهیم، هرچند که خود تو نیز هستی که در دل ما نامه و پیغام داری.
هوش مصنوعی: چشم همه از حسرت و غصه پر از اشک میشود وقتی که گرسنهام؛ تا وقتی که تو در کنارم نباشی، هیچ چیز برایم ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: چرخ (سیکل زندگی) تو را به سرزمین پادشاهی و به سمت فرزندان و نسل تو هدایت کند و همچنین بر در و مادر تو تأثیر بگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دوست بمن دوش نشان آمد و پیغام
پیغام دل افروز و نشانهای غم انجام
از حسرت هجرانش بودم چو مه نو
از شادی پیغامش گشتم چو مه تام
هم وعده چنانست که یابد دل ازو باز
[...]
ای نام تو بخشیده بخشنده اقسام
اقسام مکارم را بخشی است از آن نام
از امر تو و نهی تو گردون و زمانه
یکسو نکشد گردن و بیرون ننهد گام
بی قوت رای تو خرد نیست مگر سست
[...]
ای طلعت میمون تو سر چشمه اجرام
وی عهد همایون تو سر دفتر ایام
ای خاتم تو دایره نقطه عصمت
وی مسند تو مردمک دیده اسلام
داغی شده برران فلک صاعد مسعود
[...]
امروز چنانی که غلام تو توان بود
در بند خم حلقه دام تو توان بود
چون باد صبا عاشق زلف تو توان شد
چون خاک زمین بنده گام تو توان بود
بر آهن تفتیده و در آتش سوزان
[...]
بستد ز من آن پسته دهن دل به دو بادام
از پسته و بادام که سازد به از او دام
چون پسته گشادم دهن اندر صفت او
باشد که به من بگذرد آن چشم چو بادام
تا ننگرد این دیده در آن روی چو خورشید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.