جان من گر شدی از صحبت من سیر بگوی
گر شدی از من ماتمزده دلگیر بگوی
تو شکار افکن و من صید تو بیمهری چیست
گر نداری سرِ صیادی نخجیر بگوی
هرچه گفتم به تو از روی وفا نشنیدی
گر ندارد سخنم پیش تو تأثیر بگوی
اینهمه دوستی و مهر به اغیار چرا
گر مرا هست جوی پیش تو تقصیر بگوی
روز و شب از من محنتزده رو گردانی
که برآورده تو را باز به تسخیر بگوی
باز اگر دست بیابی به وصالش قصاب
این سخنها که تو را هست به تفسیر بگوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از معشوق میخواهد اگر از صحبتهای او خسته شده و دلگیر است، به روشنی بیان کند. او خود را مانند صید و معشوق را بهعنوان شکاری میبیند و از بیمهری او گلایه دارد. شاعر همچنین اشاره میکند که همه محبتها و دوستیهای او از روی وفا بوده و از معشوق میخواهد تا اگر نسبت به او احساس بیرحمی و بیتوجهی دارد، دلیل آن را بگوید. در نهایت، او از معشوق میخواهد تا اگر دوباره به وصالش رسید، آنچه گفته شده را به یاد بیاورد و به تفسیرش بپردازد.
هوش مصنوعی: اگر از صحبت من خسته شدهای و دلگیری، به من بگو. اگر از من دلتنگ و غمگین شدهای، باز هم بگو.
هوش مصنوعی: تو تیر و کمان برای شکار داری و من طعمهی تو هستم. اگر بیاعتنایی و تمایلی به شکار من نداری، بگو که چرا در کار شکار نیستی.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به خاطر دوستی و وفا به تو گفتم نشنیدی، اگر حرفهای من برایت تاثیری ندارد، بگذار بگویم.
هوش مصنوعی: چرا اینقدر محبت و دوستی به دیگران میکنی، در حالی که اگر من خطایی دارم، بگو که در جستجوی رضای تو هستم؟
هوش مصنوعی: در روز و شب از من دوری میکنی، اما زمانی که به یاد تو میافتم، باز هم به تسلیم و درخواست میآورم.
هوش مصنوعی: اگر دوباره به وصالش برسی، قصاب (کسی که با کارش جان میگیرد) این حرفها را برایت به طور کامل توضیح میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.