تا نگاه دلفریبش در نظر دارد مرا
ز آرزوی هر دو عالم بیخبر دارد مرا
گاه در اوج ترقی گاه در عین زوال
ذرهپرور مهر رویش در نظر دارد مرا
من نمیدانم چه بد کردم که بخت واژگون
دور از این در چون دعای بیاثر دارد مرا
چشم مست ساقی از هر گردش پیمانهای
ریزه الماس گویی در جگر دارد مرا
استخوانم توتیا گردید از پامال دهر
کو نسیمی تا چو گرد از جای بردارد مرا
روز و شب چون رشته تسبیح دست انداز عشق
در سراغ یار در صد رهگذر دارد مرا
دور ز آب و رنگ آن باغ و دلم گل میکند
این نهال خشک دائم بارور دارد مرا
چون فروغ شمع کافتد پرتوش شبها در آب
عکس رخسار تو روشن تا سحر دارد مرا
کی کشم قصاب دیگر منت بال هما
سایه شمشیر او تا جا به سر دارد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به درد و رنجی که از عشق و دوری معشوقش تحمل میکند اشاره میکند. او از حالتی متناقض سخن میگوید که گاهی در اوج خوشی و گاهی در حال زوال است. شاعر نمیداند چه کرده که دچار بیمهری سرنوشت شده و احساس میکند که در تنهایی و دوری از معشوق در حال تباهی است. با توصیف چشمهای معشوق و تأثیر آن بر دلش، نشان میدهد که عشق او مانند الماس در دلش میدرخشد. همچنین به مهر و محبت معشوق اشاره میکند که حتی در سختیها نیز دلش را سرشار از احساسات میکند. در نهایت، شاعر به شدت درد و عذاب ناشی از جدایی اشاره دارد و از سایههای زننده عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگاهم به آن چهره دلانگیز باشد، از آرزوهای این جهان و آن جهان بیخبرم.
هوش مصنوعی: گاهی در اوج موفقیت و زمانی دیگر در حالت افول و زوال، همیشه نوری از چهرهاش بر من تابیده میشود.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه خطایی مرتکب شدم که خوشبختیام از من دور شده و مانند دعای بینتیجه هیچ تأثیری ندارد.
هوش مصنوعی: چشم زیبا و جذاب ساقی، مانند دانههای الماس در دل من تاثیر میگذارد و احساساتی عمیق ایجاد میکند. هر بار که او جام را میگرداند، حس میکنم که بر جانم اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: من به خاطر فشارها و سختیهای زندگی مانند استخوانی شدهام که در زیر پای زمان خرد شده است. آیا نسیمی میآید تا من را از این وضعیت بیرون ببرد و از جایم بلند کند؟
هوش مصنوعی: روزها و شبها مانند رشتهای از تسبیح به هم مرتبط هستند و عشق به یار دائم در ذهن من حضور دارد و در این مسیر، من در صد راه مختلف با یاد او روبرو میشوم.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که حتی در دوری از زیباییها و رنگهای جذاب طبیعت، دل و احساس شاعر همچنان زنده و سرشار از شکرگزاری است. او به نوعی اشاره میکند که یک درخت خشک در دلش همیشه بارور و پربار است، یعنی درونی غنی و پر از احساس دارد که او را شاداب و زنده نگه میدارد.
هوش مصنوعی: زمانی که نور شمع خاموش میشود، بازتاب چهرهات در آب شبها تا صبح برایم روشنی میآورد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم سختی و رنج دیگری را تحمل کنم در حالی که سایه خطر و تهدید همواره بالای سرم قرار دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق حیران بتان سیمبر دارد مرا
چون بت از حالی که دارم بی خبر دارد مرا
مردم چشم تو دارد فکر صد آزار دل
هر چه بر دل می رساند در نظر دارد مرا
نیست از مهر این که خونم را نمی ریزد فلک
[...]
گر چه جا در دیده آن نور نظر دارد مرا
شوق چون خورشید تابان دربدر دارد مرا
نیست از کوتاهی پرواز برجا ماندنم
تنگنای آسمان بی بال و پر دارد مرا
بس که دارم انفعال از بی وجودی های خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.