گنجور

 
قاسم انوار

دلم از غصه هجران تو اندر شورست

ذوق جان دارد و خوش در طلب مسرورست

تو حبیبی و یقین با دل و جان نزدیکی

آن رقیبست که از جمله دلها دورست

عاشق تست، اگر خسرو، اگر شیرینست

بنده تست، اگر سنجر، اگر فغفورست

عشق نزدیک تر از ماست بما، می داند

این حدیثیست که در هر دو جهان مشهورست

من اگر مستم، اگر نعره زنم، باکی نیست

عشقم اندر نظر و موسی جان بر طورست

دو جهان نور شد و نور شدم سر تا پا

هرکه خود نور شود هر دو جهانش نورست

نظری از تو اگر بر دل قاسم آید

قاسم سوخته هم ناظر و هم منظورست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode