بدرویشی دلی گر بود و جانی
مسجل شد بملک دلستانی
مرا در کوی جانان خانه ای هست
مبارک مسکنی، خوش خان و مانی!
چه سود از جلوه های حسن شاهد؟
چو نبود در میان عین عیانی
اگر روی دلت با روی یارست
مبارک ساعتی، فرخ زمانی
بتنها قطع این ره نیست ممکن
مگر در صحبت روشن روانی
نشان پرسیدی از محبوب جانها
چه گویم من نشان بی نشانی؟
وصال دوست میخواهی، فنا شو
ازین خوشتر نباشد امتحانی
چنان مستست جان، کز فرط مستی
ز جانان درد میخواهد روانی
حریفان غافلند از وقت و کس نیست
بگوش غافلان گوید اذانی
مرا ساقی پیاپی جام دارد
شدم از دست، ساقی الامانی
که باشد قاسمی بر خاک کویت؟
فقیری، ناتوانی، کس مدانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و حالتی است که عاشق در جستجوی وصال محبوب است. شاعر اشاره میکند که دل و جان عاشق در جستجوی معشوق است و این در کوی عشق خانهای دارد که خوشایند و مبارک است. او میگوید که زیباییهای ظاهری هیچ سودی ندارند اگر محبوب در دسترس نباشد. همچنین بیان میکند که برای رسیدن به معشوق، باید در جمع دوستان روشنفکر بود و تنها نمیتوان این راه را پیمود. در نهایت، شاعر از درد و شوق فراق سخن میگوید و بر این نکته تأکید دارد که وصال دوست تنها با فنا شدن در عشق ممکن است. همچنین به غفلت برخی از دوستان اشاره میکند که از زمان و شرایط آگاه نیستند. در آخر، عشق و فقر معنوی را مطرح میکند و از حالتی ناامیدانه در جستجوی وصال میگوید.
هوش مصنوعی: اگر دل و جان کسی در حالت درویشی باشد، او به مقام و منزلتی در دلها معرفی میشود.
هوش مصنوعی: در محله محبوبم، جایی برای زندگی دارم که خوشبختی و آرامش را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد زیباییهای یک معشوق، وقتی که در میان آن، خودِ حقیقت و واقعیت حضور ندارد؟
هوش مصنوعی: اگر چهرهات شبیه به چهره محبوبت باشد، این لحظه برایت مبارک و خوشایند است.
هوش مصنوعی: تنها راهی که میتوان از این مسیر گذر کرد، صحبت کردن با کسی است که ذهنی روشن و آگاه دارد.
هوش مصنوعی: اگر از من بخواهی نشانی محبوب دلها را بگویم، چه میتوانم بگویم؟ محبوبی که خود عین بینشانی است و هیچ نشانی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به وصال دوست برسی، باید خود را فنا کنی؛ هیچ آزمون اینقدر زیبا و دلنشین نیست.
هوش مصنوعی: جان آنقدر سرمست است که از شدت شوق و سرخوشی، از محبوب خود میخواهد که برایش آرامش و تسلی بخشد.
هوش مصنوعی: رقبای ما از زمان غافلند و هیچکس به آنها هشدار نمیدهد. به غافلان بگو که صدای اذان را بشنوند.
هوش مصنوعی: ساقی مدام برای من جام میآورد و من از دست او در حال غرق شدن در شراب هستم. ای ساقی، به من کمک کن!
هوش مصنوعی: کیست که در خاک کویت، مانند قاسمی باشد؟ کسی که فقیر و ناتوان است، آیا کسی او را میشناسد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.