درمان طلب کردم بسی،این درد را درمان نشد
وندر پی سامان شدم،آخر سر و سامان نشد
آمد مه روزه طلب، ما گشنه ایم و تشنه لب
این تشنگی از مانرفت،شعبان ما شعبان نشد
چندان قدم زد جان ما در عشق آن جانان ما
آسان ما دشوار شد، دشوار ما آسان نشد
ای صوفی رنگین نمد، کی آب استد در سبد؟
راهی نرفتی در رشد، کفر تو تا ایمان نشد
عیدست و قربان،الصلا، گر عاشق یاری بیا
محروم ماند از قرب حق هر جان که او قربان نشد
راهیست روشن سوی حق، لیکن بقدر مرتبت
هر مسلمی اسلم نگشت، هر سالمی سلمان نشد
در جمله اطوار تو با تست یار غار تو
این ماه ازین منزل نرفت،این یوسف از کنعان نشد
آن یار چون همراه شد،فرزین جانها شاه شد
این عقل سرگردان صفت در حلقه مستان نشد
قاسم، حریف وسوسه در محنتست و مخمصه
هر احمدی مرسل نگشت، هر موسیئی عمران نشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.