بسودای تو خوش حالیم و دلشاد
بدردت آرزومندیم و معتاد
چو عالم رابقایی نیست، خوش باش
بیا، می خور، که بربادست بنیاد
مدامم وقت خوش دارد بجامی
که ساقی را مدامش وقت خوش باد!
ندارد لذتی از زندگانی
دلی، کز فکر عالم نیست آزاد
بحسن ارشاد می فرمایدم عشق
ازین خوشتر چه باشد حسن ارشاد؟
زدست خوبرویان داد خواهم
الهی،داد ازین سنگین دلان، داد!
اگر افتاد قاسم در ره عشق
ملامت تا به کی؟ آخر چه افتاد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر شوق و خوشحالی شاعر به خاطر عشق است. او از درد و آرزوهای خود سخن میگوید و تاکید میکند که در عالم تنها بودن و تفکر در مشکلات باید دوری گزید و به خوشیها پرداخت. شاعر از ساقی میخواهد که به او شراب دهد تا لحظات خوشی را سپری کند و زندگی را از زنجیرهای اندیشههای سنگین آزاد سازد. او همچنین به زیبایی عشق و پیامهای ارشادی اشاره میکند و از سختیهایی که ممکن است در مسیر عشق پیش بیاید، ابراز نگرانی میکند.
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق تو خوشحال و شاد هستیم و امیدواریم که در این مسیر همراه تو باشیم و به درد تو توجه کنیم.
هوش مصنوعی: چون در این دنیا عالم و دانایی نیست، خوش بگذران و نوش جان کن، زیرا همه چیز در حال از دست رفتن است.
هوش مصنوعی: من همیشه در حال لذتبردن از شراب هستم و آرزو میکنم که ساقی همواره در خوشی و شادابی باشد.
هوش مصنوعی: زندگی بدون فکر آزاد به هیچ لذتی نمیارزد.
هوش مصنوعی: با نیکویی و هدایت میگویم که آیا چیزی از عشق زیباتر وجود دارد؟
هوش مصنوعی: از دست زیبایانی که دل مرا به درد میآورند، فریاد میزنم. ای خدا، کمک کن! از این دلهای سنگی و بیرحم دچار درد و رنج هستم.
هوش مصنوعی: اگر قاسم به عشق بیفتد و مورد سرزنش قرار گیرد، تا چه زمانی باید به این ملامتها توجه کند؟ در نهایت، چه چیزی بر او گذشته است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز جور لشکر خرداد و مرداد
تواند داد ما را هیچکس داد؟
محال است این طمع هیهات هیهات
کس دیدی که دادش داد خرداد
ز بهر آنکه تا در دامت آرد
[...]
نقیبان را به سالاران فرستاد
یکایک را ز رفتن آگهی داد
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
الغ عارض ز . . . ن گربه افتاد
جهانرا گنده گردانید از باد
چرا خاکش نپوشیدند بر روی
که باگه این کند گربه چو افتاد
گه گربه بعهد ارسلان خان
[...]
اگر عالم سراسر ظلم گیرد
نیابد هیچ مظلوم از فلک داد
همه ظلم از نجوم و از فلک دان
که لعنت بر نجوم و بر فلک باد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.