رساند باد صبا مژدهٔ بهار امروز
ز توبه توبه نمودم هزار بار امروز
هوا بساط زمرّد فکند در صحرا
بیا که وقت نشاطست و روزکار امروز
سحاب بر سر اطفال بوستان بارد
به جای قطره همی درٌ شاهوار امروز
ز نکهت گل سوریّ و اعتدال هوا
چمن معاینه ماند به کوی یار امروز
ز بوی سنبل و طیب بنفشه خطهٔ خاک
شدست بوم ختا ساحت تتار امروز
هم از ترشح باران هم از تبسمگل
خوشست وقت حریفان بادهخوار امروز
بگیر جام ز ساقی که چرخ مینایی
ز فیض نامیه دارد به سر خمار امروز
به بوی آنکه برآرد ز خاک تیره عقیق
شدست ابر شبهرنگ در نثار امروز
شدست نطع زمرّد ز ابر روی زمین
که تا به سبزه خورد باده میگسار امروز
بدیع نیست دلاگر جهانیان مستند
بدیع آنکه نشستست هوشیار امروز
ز عکس طلعت ساقیّ و بادهٔگلگون
شدست مجلس ما رشک لالهزار امروز
به یادگار عزیزان بود بهار عزیز
چو دوست هست چه حاجت به یادگار امروز
بتی ربود دل من که پیش اهل نظر
مسلمست به خوبی در این دیار امروز
بتان اگر به مثل گلبن شکفته رخند
بود به حسن و جمال او چو نوبهار امروز
یکی به طرف دمن درگذر که برنگری
ز شرم طلعت او لاله داغدار امروز
تو گویی آنکه ز عکس رخش بسیط زمین
چون تنگ مانیگردیده پرنگار امروز
بهر چه کام دل آمد مظفر آیی اگر
ز دست او بکشی درّ شاهوار امروز
بنوش باده و بگذار تا بگوید شیخ
که نیست همچون روشن سیاهکار امروز
به زندگانی فردا چو اعتمادت نیست
به عیش کوش و میندیش زینهار امروز
به صیقل می روشن خدای را ساقی
ببر ز آینهٔ خاطرم غبار امروز
ز ناله تا ببری آب بلبلان مطرب
یکی به زخمه رنگ تار را بخار امروز
به فرق مجلسیان آستین باد بهار
بگیر ساقیگلچهره و ببار امروز
که رخت برد ز آفاق رنج و کدرت و غم
به طبع عالم شد عیش سازگار امروز
ز شهربند بقا مژدهٔ حیات رساند
صبا به قاطبهٔ اهل روزگار امروز
به کاخ اهل سعادت دمید گل از شاخ
به چشم اهل شقاوت خلید خار امروز
رسد به گوش دل اینمژدهام ز هاتف غیب
که گشت شیر خداوند شهریار امروز
به جای خاتم پیغمبران به استحقاق
گرفت خواجهٔ کروبیان قرار امروز
به رغم دشمن ابلیسخو پدید آمد
ز آشتین خفا دست کردگار امروز
به انکسار جنود خلاف و لشکر کفر
بگشت رایت اسلام آشکار امروز
هرآنچه در سپس پرده بود کرد عیان
به پردهداری اسلام پردهدار امروز
نمود از پس عمری که بود بیهده گرد
یکی مسیر بحق چرخ بیقرار امروز
نشست صاحب مسندفراز مسندحق
شکفت فخر و بپژمرد عیب و عار امروز
بهگرد نقطهٔ ایمانکشید بار دگر
مهندس ازلی آهنین حصار امروز
زکار بندی معمار کارخانهٔ غیب
بنای دین خدا گشت استوار امروز
سپهر نقطهٔ تثلیث نقش کفر سترد
بهگرد نقطهٔ ایمانکند مدار امروز
به قیر طعنه زند از سواد چهره و دل
کسی که دم زند از مهریار غار امروز
به نفی هستی اعدا به دست قدرت حق
گرفت صورت از شکل ذوالفقار امروز
سزد که شبهه قوی گردد آفرینش را
میان ذات وی و آفریدگار امروز
بهکفگرفت چو میزان عدل خادم او
به یک عیار رود لیل با نهار امروز
ز بیم شحهٔ انصاف او نماند دگر
سپاه حادثه را چاره جز فرار امروز
فتاد زلزله درکاخ باژگونهٔ کفر
از او چو خانهٔ دین گشت پایدار امروز
شهنشها ملکا گنجخانهٔ هستی
کند بهگوهر ذات تو افتخار امروز
هر آن ذخیره که گنجور آفرینش راست
به پیشگاه جلالت کند نثار امروز
رسید با خطر موج کشتی اسلام
به بادبانی لطف تو بر کنار امروز
در آن مصاف که گردد سپهر دشت غزا
که شد محوّل ذات توگیر و دار امروز
پی محاربه اسپهبد سپاه تویی
بتاز در صف هیجا به اقتدار امروز
عنان منطقه تنگ مَجَرّه زین هلال
بگیر و برزن بر خنگ راهوار امروز.
ورت سلاح به کارست دشت چالش را
حنت سلاح سپارم به مستعار امروز
سنان رامح و تیر شهاب و رایت مهر
ز من بخواه اگر باشدت بهار امروز
بمان که گاو زمین را شکته بینی شاخ
همی ز سطوت کوپالگاوسار امروز
بمان که شیر فلک را دریده بینی ناف
همی ز ناوک دلدوز جانشکار امروز
بانگ هلهلهٔ پردلان دشت نبرد
سزد که زلزله افتد بهکوهسار امروز
به ممکنات ز آغاز دهر تا انجام
جلال بار خدا گردد آشکار امروز
تو تیغ بازی و تازی برون ز مکمن رخش
که مرد کیست به میدان کارزار امروز
سپهر پاسخت آرد که من غلام توام
مرا مخواه ازین تیغ زخمدار امروز
قضا به مویه دهد پاسخت که خواهی بست
ز خون نایژهٔ من به کف نگار امروز
کفن به گردن کیوان زیارهٔ برجیس
که هست از تو مرا چشم زینهار امروز
حمل چو شعلهٔ تیغ ترا نظاره کند
کبابگوید گردم ازین شرار امروز
کند مشاهده خصمت چو قبضهٔ تیغت
به مرگ گوید دردا شدم دوچار امروز
ز بیم تیر تو گوید عدو به موی مژه
به چشم از چه زنی بیشمار خار امروز
به روز رزم تو چرخ برین خیال کند
که آشکار شود شورش شمار امروز
سزد حکم تو بر رغم روبهان دغل
به فرق شیران آون کند مهار امروز
بر آن سمند جلالت چنانکه میدانی
که در معارک هستی تویی سوار امروز
شبها منمکه زکید زمانهٔ غذار
شدم به دیدهٔ ابنای دهر خوار امروز
هزار دیبهٔ الوان ز طبع بافم و نیست
مرا به تن ز عطای تنی دثار امروز
بود نشانهٔ تیر ملامت دونان
هر آنکه شاعری او را بود شعار امروز
کسی که شیر جگر خاید از مهابت او
شدست سخرهٔ طفلان شیرخوار امروز
تهمتنی که پیل شکارش بدی شغالان را
شدست از در طیبت همی شکار امروز
به فضلگردن چرخ برین بپیچانم
ولی نیارم با سفله گیرودار امروز
عزیز مصر وجودی ازین فزون مپسند
که مدحگوی تو گردد به دهر خوار امروز
نمی ز بحر عطای تو خواهد افزودن
هزار همچو منی را به اعتبار امروز
هوای مدح توام بود عمری و آمد
فلک مساعد و اقبال سازگار امروز
همیشه تا نستاند نصیبهٔ فردا
کسی به قوّت بازوی اختیار امروز
بود به جام حسود سیاه کاسهٔ تو
به کام خاطر احباب زهر مار امروز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف بهار و زیباییهای آن پرداخته و به شادی و نشاطی که بهار به همراه میآورد، اشاره دارد. شاعر از طبیعت، گلها، باران و شادیهای بهاری سخن میگوید و دعوت به خوشگذرانی و لذت از این لحظات میکند. همچنین، در این شعر به پیروزی حق بر باطل و ظهور حقایق نیز اشاره شده است، و شاعر به قدرت خداوند و برپایی دین و عدالت در جامعه تأکید میکند. نهایتاً، شعر حکایت از سرزندگی و طراوتی دارد که بهار به جهان هدیه میدهد و به یاران و دوستانش توصیه میکند از این نعمتهای زندگی بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: باد صبا امروز پیغام بهار را به من رساند و من نیز به خاطر این تغییر، بارها از اشتباهاتم توبه کردم.
هوش مصنوعی: هوا مانند فرشی از زمرّد در دشت گسترده است؛ بیایید چون زمان خوشی و سرگرمی است و امروز، روز فعالیت و تلاش.
هوش مصنوعی: باران بر سر کودکان باغ میبارد و به جای قطره، امروز مرواریدهای گرانبها میریزد.
هوش مصنوعی: عطر گل سرخ و هوای مطبوع باعث شده تا امروز چمن در کوی دوست به زیبایی و طراوتی خاص نمایان باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر عطر خوش سنبل و بنفشه، سرزمین ختا به دشت تازگی و طراوت تبدیل شده است و امروز حال و هوای تاتاری را به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: زمانی که باران میبارد و گلها لبخند میزنند، حال و هوای میهمانان نوشیدنیخور امروز بسیار دلپذیر و خوش است.
هوش مصنوعی: جامی از ساقی بگیر و بنوش، زیرا روزگار زیبا و رنگین است و به لطفی که امروز داریم، ممکن است در مستی و شادی سفر کنیم.
هوش مصنوعی: به خاطر عطر خوش آن کسی که از خاک سیاه روحی تازه به وجود آورده است، امروز ابرهایی با رنگ شبی در حال بارش هستند.
هوش مصنوعی: امروز آسمان به رنگ سبز درآمده و زمین پوشیده از گیاه و خرمی است، به گونهای که گویی میخواهد به خاطر این زیبایی، جامی پر از شراب را به میگساران تقدیم کند.
هوش مصنوعی: دنیا پر از زیباییها و شگفتیهاست، اما کسی که واقعاً خلاق است و میتواند به خوبی این زیباییها را درک کند، کسی است که امروز با آگاهی و بیداری نشسته است.
هوش مصنوعی: مجلس ما با زیبایی چهرهٔ ساقی و شراب سرخ، همچون گلزار لالهزار امروز دلانگیز و زیبا شده است.
هوش مصنوعی: بهار زیبا یادآور خاطرات عزیزان است، اما وقتی دوستی در کنار ماست، نیازی به یادآوری گذشته نداریم.
هوش مصنوعی: دل من را شخصیتی گرفت که برای اهل دانش و بینش، زیبایی او در این زمان در این سرزمین کاملاً مشخص و مشخص است.
هوش مصنوعی: اگر بتها همچون گلهای بهاری جوان و زیبا میخندیدند، زیبایی و جمال آنها مانند زیبایی بهار امروز بود.
هوش مصنوعی: کسی به سمت دمنوش عبور کند، زیرا اگر نگاهی به او بیندازد، به خاطر زیبایی و چهرهاش، لالهای که امروز پژمرده شده، شرمنده خواهد شد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و چهره معشوق آنچنان دلنشین است که زمین به رنگ و نگار آمده و درخشش او را در خود منعکس کرده است. امروز زمین به خاطر جذابیت این چهره، به نوعی تحت تاثیر قرار گرفته و به طرز عجیبی زیبا شده است.
هوش مصنوعی: هر چه آرزوی تو باشد، امروز زمانی است که باید خوشحال و پیروز شوی، اگر بتوانی از دست او، که بر تو سلطه دارد، چه دُر باارزشی به دست آوری.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب را تجربه کن و بگذار تا عالم بگوید که امروز هیچ کس مانند تو که در تاریکی میدرخشی، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به زندگی فردا اطمینان نداریم، پس بهتر است امروز را غنیمت شماریم و از لذتها و شادیها بهره ببریم و نگران آینده نباشیم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، با می پاک و روشن خداوند را صیقل بده و غبار و رد یادهای امروز را از آینهٔ خاطرم بزدای.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر آن است که ناله و صدای بلبلان، مانند موسیقی مطرب، توانسته است امروز را با رنگ و طراوت خاصی توصیف کند. در واقع، با وزش این نالهها و صدای دلنشین، حس و حال زیبایی به فضا بخشیده میشود.
هوش مصنوعی: از طرف جمعیت حاضر در مراسم، از باد بهاری کمک بگیر و از ساقی زیبای خود بخواه که امروز میخانه را پر از نوشیدنی کند.
هوش مصنوعی: امروز دنیا به حالتی خوش و آرام درآمده که رنج و سختی و غم از آن رخت بربسته است.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی خبر خوش زندگی را از سرای ابدیت به تمام مردم زمانه امروز رساند.
هوش مصنوعی: در خانههای خوشبختی، گل blossomed، اما برای کسانی که بدبختند، امروز تنها خارها به چشم میآید.
هوش مصنوعی: این پیام خوشحالکننده به دل من میرسد که از سوی یک منبع غیبی اعلام شده است که امروز شاه بزرگ، همان شیر خدا، وارد عمل شده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره دارد که شخصی به عنوان جانشین یا به مقام بالایی در جایگاه پیامبران انتخاب شده است، که بازتابی بر شایستگی و اعتبار او در میان فرشتگان یا موجودات معنوی است. به نوعی، این گزینه به دلیل لیاقت و شایستگیاش برگزیده شده و امروز در این مقام قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: با وجود دشمنانی که به شیطان شباهت دارند، این روزها خالق بزرگ به طور پنهانی از آستین خودش چیزی را به نمایش گذاشته است.
هوش مصنوعی: امروز پرچم اسلام به خاطر شکست لشکرهای دشمنان و نیروهای کفر، به وضوح نمایان شده است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در پس پرده وجود داشت، امروز به وضوح نمایان شده است و این کار به واسطهی نگهداری و حفاظت دین اسلام انجام گرفته است.
هوش مصنوعی: بعد از سالها که در تلاش و بیهودگی گذشت، امروز به راهی درست و حقیقی رسیدم که مرا به آرامش میرساند.
هوش مصنوعی: نشسته کسی بر جایگاه قدرت و در جایگاه حقیقت، به شکوفایی و شکوه رسید و امروز عیب و نقص و ننگ را به فراموشی سپرد.
هوش مصنوعی: امروز مهندس ازلی دوباره به دور نقطهای که نماد ایمان است، حصاری از آهن میکشد.
هوش مصنوعی: امروز، بنای دین خدا به لطف معمار پنهانی که در کار و تلاش است، محکم و استوار شده است.
هوش مصنوعی: آسمان، نقطهٔ تثلیث را که نشانهٔ کفر است، با دور کردن آن به دور نقطهٔ ایمان پاک کرد و امروز را به دور آن میگرداند.
هوش مصنوعی: کسی که از عشق و محبت سخن میگوید، نباید فقط به ظاهر و چهرهاش توجه کند، بلکه باید عمق احساساتش را نیز در نظر بگیرد. او نمیتواند به سادگی از دیگران انتقاد کند یا به ظواهر چهرهها بپردازد در حالی که خود در دلش با درد و تاریکی مواجه است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که با قدرت الهی و وجود خداوند، دشمنان و معاندان از هستی و وجود خود ساقط میشوند و امروز شکل و دستمایهای از قهرمانان و افراد بزرگ در میدان وجود دارد که نماد قدرت و ایستادگی است.
هوش مصنوعی: میتوان انتظار داشت که در آفرینش، شبهه و تردید قویتری ایجاد شود، بین وجود انسان و خالقش در حال حاضر.
هوش مصنوعی: وقتی که عدالت بهخوبی رعایت شود، هر چیزی به اندازه و میزان خود به جای درستش میرسد و هیچ چیزی در آن مختل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: از ترس قضاوت منصفانه او، دیگر هیچ چارهای برای سپاه حادثه وجود نداشت جز اینکه امروز فرار کنند.
هوش مصنوعی: زلزلهای در کاخهای کفر افتاد، به گونهای که امروز خانه دین پایدار شد.
هوش مصنوعی: فرزندان شاهان، گنجینههای هستی را به واسطهی ارزش و زیبایی وجود تو ارج مینهند و به این واسطه امروز به خود میبالند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از ثروت و زیبایی آفرینش به احترام مقام تو تقدیم شود، امروز به پای تو نثار میشود.
هوش مصنوعی: امروز کشتی اسلام به دلیل امواج خطرناک در حال حرکت است و لطف تو همچون بادبان آن، کمک میکند تا از این بحران نجات پیدا کند.
هوش مصنوعی: در آن نبردی که آسمان در میدان جنگ دگرگون میشود، امروز را غنیمت بشمار و به خودت توجه کن.
هوش مصنوعی: به دنبال جنگ و نبرد، ای فرمانده سپاه، با قدرت و قوّت در میان صف دشمن پیش برو. امروز روز نمایش توانایی و اقتدار توست.
هوش مصنوعی: تبدیل کنترل بر منطقه باریک جاده را از این قمر بگیر و به جلو حرکت کن تا در مسیر هموار امروز پیش بروی.
هوش مصنوعی: امروز سلاح خود را برای جنگ آماده میکنم و در این راه، سلاح را به دست دیگران میسپارم تا با آنها به نبرد بروم.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و تیر و کمان جنگی و نشان خورشید را از من بخواه، اگر امروز به دستت بیفتد.
هوش مصنوعی: بمان تا ببینی زمین را که چطور گاوها را میشکافند و همچنین شاخها را به خاطر قدرت زورآور گاو کوپال، امروز به تماشا بنشین.
هوش مصنوعی: بمان تا ببینی که چگونه خورشید به معجزهای عظیم جلوهگر میشود و دلها را با تیر محبتش جراحت میزند.
هوش مصنوعی: صدای شاداب و شنگول دلیران در دشت نمیتواند مانع این شود که امروز زمینلرزهای در کوهها رخ دهد.
هوش مصنوعی: از ابتداییترین لحظات زمان تا پایان کار، جلوهای از عظمت و بزرگی خداوند در دنیا به نمایش گذاشته میشود.
هوش مصنوعی: به میدان جنگ برو و شجاعت خود را نشان بده، زیرا اینجا مشخص میشود که چه کسی واقعاً مرد میدان است.
هوش مصنوعی: آسمان به تو پاسخ میدهد که من بنده تو هستم، از من نخواه که امروز از این شمشیر زخمدار رنج ببرم.
هوش مصنوعی: سرنوشت پاسخ تو را با اندوهی عمیق میدهد؛ زیرا میخواهی دمی با خون دل من، که امروز در دستان محبوب قرار دارد، بر خویشتن بگویی.
هوش مصنوعی: به یاد کسی که رفته است و دلتنگ او هستم، امروز به هیچ چیزی جز یاد او نمیتوانم فکر کنم.
هوش مصنوعی: اگر تیغهٔ شمشیر تو را مانند یک شعله ببیند، امروز از این حرارت میگوید که به کباب بدل میشوم.
هوش مصنوعی: وقتی که دشمن تو را با دقت میبیند، مانند تیزی یک شمشیر میفهمد که به مرگ نزدیک شده است و احساس میکند که امروز به فنا رفته است.
هوش مصنوعی: دشمن از ترس تیر تو میگوید که چرا امروز با چشمش به مو و مژهاش مینگرد، و چرا این همه درد و خار به جانش میافتد.
هوش مصنوعی: در روز نبرد، آسمان به نیکی تصور خواهد کرد که شور و شوق امروز به زودی نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: حکم تو بر خلاف مکر و فریب روباهها، لیاقت این را دارد که بر سر شیران نیرومند حکمرانی کند و امروز تسلط خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: تو بر آن اسب سرور سوار هستی، به گونهای که میدانی در میدان زندگی، هماکنون تویی که به میدان آمدهای.
هوش مصنوعی: در شبها من کسی هستم که به خاطر گذر زمان و مشکلات زندگی، در نظر مردم زمانهام به ذلت و خاری افتادهام.
هوش مصنوعی: من هزاران نوع پارچه رنگارنگ با دست خود میبافم، اما هیچ چیزی برای پوشیدن ندارم، چون امروز چیزی از کسی به من هدیه نشده است.
هوش مصنوعی: هر کس که شاعری دارد، امروز به راحتی مورد سرزنش و انتقاد افرادی است که سطح پایینتری دارند.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر ترس و قدرتش، باعث شده که شیرهای نر فقط به او نگاه کنند و به او احترام بگذارند، امروز برای کودکانی که هنوز به دنیا نیامدهاند، به سخره و بازیچه تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: تو مرا متهم میکنی که شغالها؛ پیلی را که شکار میکرده، در دادهها فراموش کردهاند و امروز نیز باید از در پاک تو، شکار کنم.
هوش مصنوعی: من تلاش میکنم که برتری و قدرت خود را به نمایش بگذارم، اما هرگز با افراد پست و بیارزش درگیر نمیشوم و خودم را در مشکلات آنها غرق نمیکنم.
هوش مصنوعی: ای عزیز مصر، وجودی را فراتر از این نپذیر که در روزگار امروز به تو مدح میگوید و در عین حال خود را خوار میسازد.
هوش مصنوعی: کسی مثل من نمیتواند از دریا خصلت و بخشش تو چیزی به دست آورد و اعتبارم را در امروز اضافه کند.
هوش مصنوعی: من سالها در آرزوی ستایش تو بودم و امروز زمانی مساعد و خوش یمن پیش آمده است.
هوش مصنوعی: هرگز کسی نمیتواند به قدرت اراده و انتخاب امروز، سهم و نصیب فردای خود را به دست آورد.
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به حسادت و بدخواهی اشاره شده است. به این صورت که یک جام سیاه و تلخ وجود دارد که به نظر میرسد برای شخص حسود ساخته شده است و در این کاسه، زهر ماری وجود دارد که میتواند احساسات و روابط دوستانه را به خطر بیندازد. در واقع، این تصویر نشاندهندهی طعنه و دلخوری است که ممکن است در روابط بین دوستان بوجود آید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مگر به فکر سواری است آن نگار امروز؟
که نیست فتنه خوابیده را قرار امروز
کدام سنگ ملامت هوای من دارد؟
که نیست در دل دیوانه ام قرار امروز
گذشت آن که خزف اعتبار گوهر داشت
[...]
به سیر باغ خرامان شد آن نگار امروز
چه مایه فیض که اندوخت نوبهار امروز
دلم زدیدنش آبی که خورده بود امشب
فرو چکید زمژگان اشکبار امروز
بود زجوش تر و تازگی به روی هوا
[...]
ز خط شده ست عذارش بنفشه زار امروز
کرشمهٔ عجبی می کند بهار امروز
گرفته ام به سخن لعل می چکانش را
به خون توبه چرا نشکنم خمار امروز؟
زچهره پرده بر افکند، پردار امروز
کمال قدرت حق گشت آشکار امروز
نمود شمس حقیقت طلوع و رنگ مجاز
زدوده گشت زمرآت روزگار امروز
ثبوت وحدت حق را بر غم مدعیان
[...]
می طهور نیاید مرا بکار امروز
که باده خورده ام از دست آن نگار امروز
بجای برف هما گو پراکند الماس
که بزم ما زرخ دوست شد بهار امروز
بپشت گاو نهادند رخت زهد و شدند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.