به دردم یارب آن بیدرد درمان میکند یا نه
گرفتارم به دردی چارهٔ آن میکند یا نه
زدم در رشتهٔ جان آتشی اما نمیدانم
مرا این سوزْ شمعِ بزمِ جانان میکند یا نه
به او اظهار دردی میکنم حالا نمیدانم
که او رحمی به جان دردمندان میکند یا نه
به تلخی جان برآمد باز پرس ای باد کآن گلرخ
به شهدِ وصل دفع زهرِ هجران میکند یا نه
ز آهم میگدازد سنگ و میلرزد هنوزم دل
که کاری در دل آن سستپیمان میکند یا نه
ندارم غیر این کامی که بر گرد سرت گردم
نمیدانم به کامم چرخ دوران میکند یا نه
کسی کز شربت وصلت نیابد ذوق رسوایی
چه میداند که می در عقل نقصان میکند یا نه
چو تیرت را کشیدم از دل مجروح دانستم
که تن بیتابی در دادن جان میکند یا نه
تو مست نازی از حال فضولی نیستی آگه
چه میدانی که هرشب آه و افغان میکند یا نه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.