دل که از نرگس او چشم نگاهی دارد
گر نیابد چه عجب بخت سیاهی دارد
جای آن هست که چشمم از همه عالم بندد
پاک چشمی که نظر بر رخ ماهی دارد
در ره عشق تو تا مرده نلافم ز وفا
بی طریقی نکنم عشق تو راهی دارد
چون نسوزد دل سودازده در آتش هجر
طلب وصل تو کردست و گناهی دارد
زنده آب حیات و دم عیسی سهل است
زنده آنست که او اشکی و آهی دارد
ملک دل نیست مناسب که بماند ویران
از چه معمور نباشد چو تو شاهی دارد
نیست بی درد غم و غصه فضولی نفسی
خسرو کشور عشق است سپاهی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و دلتنگی خود اشاره میکند. او میگوید که دلش از زیبایی محبوبش پر از امید و انتظار است و اگر نتواند به او نگاه کند، طبیعی است که بختش تاریک باشد. او آماده است تا تمام دنیا را برای عشق محبوبش فراموش کند و حتی در مسیر عشق، از مرگ هم نمیترسد. دلش همچنان در آتش جدایی میسوزد و این نشاندهنده شدت عشق اوست. شاعر بر این نکته تأکید میکند که زندگی واقعی به وجود آمدن احساسات و اشکهای عاشقانه است و کسی که عشق میورزد، نمیتواند بیاحساس بماند و همواره در جستجوی وصل است. در نهایت، او بیان میکند که دلش نمیتواند ویران بماند و عشق فرمانروایی برای زندگی اوست.
هوش مصنوعی: اگر دلی به چشمهای نرگساش نگاه کند و نتواند توجه او را جلب کند، جای تعجب ندارد که سرنوشتش تیره و تار باشد.
هوش مصنوعی: جای آن است که چشمانم را از همه دنیا بپندارم، چون چشمی که به زیبایی صورت ماه نگاه میکند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو، حتی اگر از وفاداری بگذرم و جان دهم، بیراهه نروم؛ زیرا عشق تو راه خاص خودش را دارد.
هوش مصنوعی: دل عاشق که در آتش جدایی نمیسوزد، به خاطر اینکه به دنبال وصال توست، گناهی ندارد.
هوش مصنوعی: فردی که در این دنیا زندگی میکند و تنها نفس میکشد، بهراستی زنده نیست. زندگی واقعی به داشتن احساسات و عواطفی مانند اشک و آه نیاز دارد؛ یعنی صرف وجود داشتن کافی نیست، بلکه باید شور و شوق و احساسات انسانی نیز در او وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل ویران نباید در انتظار بماند؛ زیرا وقتی تو هستی که دارای سلطنت و grandeur هستی، چرا خانه دل اینقدر خراب بماند؟
هوش مصنوعی: کسی در سرزمین عشق وجود ندارد که بدون احساس درد و غم باشد. این سرزمین عشق مانند پادشاهی است که لشکری از احساسات و مشکلات دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانم از نرگس مخمور تو جاهی دارد
وز عنایات تو دل پشت و پناهی دارد
دل بکوی تور سیدست، ولی می گذرد
طاعتی کرد، ولی عزم گناهی دارد
جان میان بست یقین بادیه حیرت را
[...]
نرگس از دور به آن چشم نگاهی دارد
وقت گل خوش که عجب طرف کلاهی دارد
سر سودازدگان را سبک از جای مگیر
کاین کدو چون خم می پشت و پناهی دارد
دست ارباب دعا را مکن از دولت دور
[...]
دلبر آن نیستکه رخسار چوماهی دارد
یا به رخسار چومه زلف سیاهی دارد
نیز عاشق نبود هر که بودخونین دل
یا به رخ اشک و ز سوز جگر آهی دارد
صاف وشفاف نه هر دانه که شد باشد در
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.