گهی نان را فدای جان فرستی
گهی جان را فدای نان فرستی
گهی دلرا دهی ذوق عبادت
که تا جانرا بر جانان فرستی
کنی گه جان و دلرا خادم تن
پی نانشان باین و آن فرستی
یکی را از می عشقت کنی مست
یکی را تره و بریان فرستی
یکی را جا دهی در صدر جنت
یکی سوی چه نیران فرستی
کنی به درد دشمن را بدرمان
ز دردت دوست را درمان فرستی
بباری بر سر این برف و باران
بسوی کشت آن باران فرستی
یکیرا مست گردانی ببازار
یکیرا ساغری پنهان فرستی
خلاصی گه دهی تن را ز طوفان
ببحر جان گهی طوفان فرستی
جزای طاعت آن خواهم که جان را
کنی مست و سوی جانان فرستی
سزای معصیت خواهم که در دل
ز دردت آتش سوزان فرستی
جواب مولویست این فیض کو گفت
اگر درد مرا درمان فرستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ تعاملات انسان با خداوند و عشق است. شاعر به طور متناوب به افکار و احساسات مختلف اشاره میکند؛ هر گاهی جان را فدای نان و گاهی نان را فدای جان میکند. او به اهمیت عبادت و نحوهٔ تعامل با دیگران میپردازد، با بیان اینکه در عشق و میپرستی میتواند دیگران را مست کند و به آنها محبت کند. همچنین، شاعر به تبادل محبت و رحمت اشاره دارد که با درد و رنج نیز در ارتباط است و در نهایت به روح معنوی میرسد که از طریق محبت و عشق به خداوند به حقیقت زندگی دست پیدا میکند. این اثر به بررسی ارزشهای انسانی و روحانی میپردازد و نگاهی عمیق به تجربهٔ زندگی و عشق دارد.
هوش مصنوعی: گاه برای تامین نان و معیشت، جان خود را به خطر میاندازی و گاه برای حفظ جان، از نان و نیازهای خود چشمپوشی میکنی.
هوش مصنوعی: گاهی دل را به شوق عبادت مشغول میکنی تا جانت را به معشوق بسپاری.
هوش مصنوعی: تو به جسم و جان خدمت میکنی تا نیازهای مادی خود را برآورده کنی و از اینسو به آنسو میروی.
هوش مصنوعی: یکی را از محبت و عشق تو به حالت مستی میرسانی، در حالی که به دیگری خوراکی مثل تره و بریان میفرستی.
هوش مصنوعی: اگر یکی را در بهشت برین قرار بدهی، دیگری را به سوی دوزخ میفرستی.
هوش مصنوعی: اگر خلافکار را درمان کنی، به خاطر درد دشمنیاش، تنها به دوستت که دردش را از تو میکشد، کمک نمیکنی.
هوش مصنوعی: باران و برف بر زمین میبارند و تو به سوی کشت و زرع آن باران فرستاده میشوی.
هوش مصنوعی: یک نفر را در بازار مجذوب و شگفتزده میکنی و یکی دیگر را با یک جام مخفی از می، سیراب میکنی.
هوش مصنوعی: گاهی به انسان آرامش میبخشی و او را از طوفانهای زندگی نجات میدهی، و گاهی نیز به او چالشها و سختیهایی میدهی تا بر آنها غلبه کند.
هوش مصنوعی: من پاداشی خواهم داد که روح تو را سرشار از شگفتی کند و به سوی محبوب خود راهیات سازد.
هوش مصنوعی: من به خاطر گناهی که کردهام، میخواهم عذاب و مجازاتی را بپذیرم که از دل و آسیبهایی که درد تو به من وارد کرده، آتش سوزانی برمیخیزد.
هوش مصنوعی: اگر میتوانی دردی که دارم را درمان کنی، پس به من بگو تا از این نعمت بهرهمند شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر درد مرا درمان فرستی
وگر کشت مرا باران فرستی
وگر آن میر خوبان را به حیلت
ز خانه جانب میدان فرستی
وگر ساقی جان عاشقان را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.