از دور بر خرامش قدت ثنا کنم
نزدیک چون رسی دل و جانرا فدا کنم
دارم بزیر پرده ناموس مستیی
تا آنزمان که پرده بر افتد چها کنم
صد راه عقل بسته شود اهل هوش را
گر یک ورق ز دفتر عشق تو وا کنم
عالم بسوزد از نفس آتشین من
حرفی ز سوز سینه خود گر ادا کنم
تا ریشهٔ ز جان بودم در زمین تن
حاشا ز دست دامن مستی رها کنم
گویند ترک عشق و ره عقل پیش گیر
دیوانهام مگر که چنین کارها کنم
هر ذره در را بدوائی خریدهایم
من آن نیم که درد بدرمان دوا کنم
بر آستان دوست نهادم سر نیاز
شاید بروی خویش در فیض وا کنم
بر خاک مسکنت فتم و ناله سر کنم
باشد که در دلش ز ره عجز جا کنم
از بهر یکنظر که بسوی من افکند
جا دارد ار هزار سحرگه دعا کنم
در بحر آتشین بود ار گوهی مراد
تا نایدم بکف بدل و جان شنا کنم
فیضم گرفته است جهانرا فروغ من
در یوزهٔ علوم ز دفتر چرا کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق عمیق و شیفتگی شاعر به معشوق است. او از دور زیبایی معشوق را ستایش میکند و هنگام نزدیک شدن، جان و دلش را فدای او میسازد. شاعر از شدت عشق و مستی خود احساس میکند که نمیتواند از این احساسات رهایی یابد و دیوانهوار به عشق ادامه میدهد. او نشان میدهد که حتی با وجود عقل و خرد، نمیتواند به سادگی از عشق بگذرد و در این مسیر همواره در جستجوی نزدیکتر شدن به محبوبش است. شاعر در نهایت به آستان دوست تواضع میکند و امیدوار است که با نالهها و دعاهایش توجه معشوق را جلب کند.
هوش مصنوعی: وقتی از دور مشغول تماشای زیبایی تو هستم، تو را ستایش میکنم و وقتی نزدیک میشوم، تمام دل و جانم را فدای تو میسازم.
هوش مصنوعی: من در زیر پوشش و حجاب گناهی هستم که تا زمانی که این پوشش کنار برود، نمیدانم چه کار کنم.
هوش مصنوعی: اگر یک ورق از دفتر عشق تو را بگشایم، عقل و تدبیر اهل دانایی به صد روش مسدود خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از احساسات درون خود بگویم، جهانی را با نفس شگرف خود میسوزانم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانم به این بدن وابسته است، هرگز نمیتوانم از خوشی و لذت زندگی دست بکشم.
هوش مصنوعی: میگویند که از عشق دوری کن و به عقل و منطق روی بیاور. اما من دیوانهام و مگر میتوانم چنین کارهایی را انجام دهم؟
هوش مصنوعی: هر ذره از وجود ما در پی راهی برای شناخته شدن و رهایی از درد و رنج است. من اما کسی هستم که میتوانم بر دردها فائق آیم و درمانی برای آنها بیابم.
هوش مصنوعی: بر در دوست سر خود را به نشان نیاز گذاشتم، شاید او به روشی محبتآمیز، به من لطف کند و مرا از فیض خود بهرهمند سازد.
هوش مصنوعی: من بر خاک خوارى و فقر خود افتادهام و ناله و زاری میکنم، شاید بتوانم در دل خدا جا پیدا کنم و به خاطر ناتوانیام مورد رحمت او قرار گیرم.
هوش مصنوعی: برای اینکه فقط یک نگاه به سمت من بیندازید، میتوانم هزار بار در سحرگاه دعا کنم.
هوش مصنوعی: اگر در دریای آتشین گوهری باشد که مورد نظر من است، من باید با کمال میل و عزم قوی، جان و دل را قربانی کنم تا آن را به دست آورم.
هوش مصنوعی: درخشندگی من بر جهان تأثیر گذاشته و علم را روشن کرده است. پس چرا باید گله و شکایت کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آن که چون ز جاه تو بر تو ثنا کنم
گیتی ز نور خاطر خود پر ضیا کنم
هر گه که گفت خواهم مدح تو نظم خویش
چون باد از نفاذ و چو آب از صفا کنم
بحرم که هر چه یابد طبعم گهر کند
[...]
جان نذر کرده ام که بپایت فدا کنم
پیش آی تا بنذر خود آخر وفا کنم
شرمنده ز آسمان و زمینم که بهر تو
تا کی بسجده افتم و تا کی دعا کنم
با من نکرد هجر تو کاری که دامنت
[...]
جان کاهدم چو حق سخن را ادا کنم
گر نقد جان دهند سخن را بها کنم
با عالمی مرا سر همخانگی کجاست
کو مرگ تا که خلوت راحت جدا کنم
چندانکه جای در دل آتش کند سپند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.