چه بنشینم چه برخیزم قعودی لک قیامی لک
ترا ام نیستم خود را شخوصی لک مقامی لک
اگر گویم سخن با کس اگر خاموش بنشینم
بتو وزتست بهر تو سکوتی لک کلامی لک
شفا خواهم که تا باشم توانا بر عبودیت
بلا خواهم که جان بازم شفائی لک سقامی لک
ثیاب ز بهر آن پوشم شوم شایستهٔ طاعت
غذا از بهر آن نوشم لباسی لک قوامی لک
کنم از بهر آن طاعت که قربان رهت گردم
صلوتی لک زکوتی لک جهادی لک صیامی لک
اگر بیدار و هشیارم نظر بر روی تو دارم
و گر در خواب و در مستی فکری لک منامی لک
سرا پایم چو ملک تواست میخواهم ترا باشم
مرا از شرک خودبینی بجرا جعل تمامی لک
دوائی من ک دائی منک رجائی منک شغلی بک
سماعی منک و جدی فیک سکری فی کلامی لک
کشیدم جرعهٔ از بادهٔ عشقت ز خود رفتم
تیقنت دوامی بک و انی فی دوامی لک
بدنیا تا زیم عشق جمال تو بجان ورزم
کنم چون روی در جنت بود آنجا مقامی لک
وجود فیض شد در ذات تو مستهلک و فانی
فلست منه فی شیء تمامی لک تمامی لک
ز خود فانی بتو باقی بتو وز تو کنم مستی
شدی چون بنده را ساقی تکرر فی کلامی لک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که درباره عشق و ارتباط عمیق با معشوق صحبت میکند. شاعر بیان میکند که هر چه انجام دهد، چه نشسته باشد و چه برخاسته، همهی اقداماتش به خاطر محبوب است. او به این فکر میکند که حتی سکوتش نیز به خاطر محبوبش است و آرزوی شفا دارد تا بتواند به خضوع و عبودیت دست یابد. شاعر از پوشیدن لباس مناسب و خوردن غذایی که او را از نظر روحی تقویت کند، صحبت میکند تا بتواند در مسیر طاعت و رضا معشوق قرار گیرد.
شاعر به قربانی شدن برای معشوق اشاره میکند و از عشق و شوقی که نسبت به او دارد، میگوید. او همواره در فکر و نظرش معشوق را دارد و از خودخواهی میگریزد. این شعر در اصل بیانگر تجربههای معنوی عمیق و عشق به خداوند یا معشوق الهی است، جایی که وجود فرد با عشق معشوق پیوند میخورد و در نهایت به فانی شدن در محبوب و باقی ماندن در او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: هرچقدر که بنشینم یا برخیزم، در حالتی هستم که ارتباطی با تو ندارم. خود را به عنوان کسی مستقل از تو نمیشناسم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم با کسی صحبت کنم یا اگر به سکوت بنشینم، من برای تو این کار را میکنم. برای تو سکوت میکنم، اما کلامی هم دارم.
هوش مصنوعی: من درخواست شفای خود را دارم تا بتوانم در عبادت و بندگی تو توانا باشم. همچنین از تو میخواهم که جانم را نجات دهی، زیرا من همواره به تو نیاز دارم.
هوش مصنوعی: من به خاطر اطاعت، لباس میپوشم و برای نوشیدن از غذاهایی استفاده میکنم که شایستهی مقام و قوام من باشند.
هوش مصنوعی: من برای آن اطاعتی که دارم و به خاطر تو قربانی میشوم، عبادت میکنم؛ طعام و زکات و جهاد و روزهام همه برای توست.
هوش مصنوعی: اگر بیدار و هوشیار باشم، همیشه به تو فکر میکنم و اگر هم خواب باشم یا در حالت غفلت باشم، باز هم یاد تو در ذهنم قرار دارد.
هوش مصنوعی: وجودم تماماً برای توست و میخواهم که شبیه تو باشم. مرا از خودبینی و احساس شرک دور کن و همه عیوبم را برطرف ساز.
هوش مصنوعی: داروی من تویی، و امید من نیز به توست. کار من در شنیدن حرفهای توست و جدیتم در این است که از تو سپاسگزار باشم.
هوش مصنوعی: از عشق تو جرعهای نوشیدم و از خودم بیخبر شدم. بدون تو ماندن برایم ممکن نیست و دائماً به یاد تو هستم.
هوش مصنوعی: اگر برای به دست آوردن عشق و زیبایی تو به دنیا بیفتم و جانم را فدای تو کنم، این کار را میکنم؛ چون وقتی تو را میبینم، احساس میکنم که در بهشت هستم و آنجا برای من جایی ویژه است.
هوش مصنوعی: وجود نعمت و برکت در ذات تو به گونهای است که در آن مستحیل و فنا شدهاست. پس تو تمامیت را در هیچ چیز دیگری نمییابی، بلکه تمامیت فقط در خود توست.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که فردی به خود واگذار شده و تمام وجودش را فدای محبوبش کرده است. او از این درخشش و وجود محبوب سرمست شده و حالتی همچون بندهای دارد که به ساقی خود (محبوب) نگريسته و مستی را تجربه میکند. در این اندیشه، صحبت از تکرار و اشتیاق به معشوق به میان آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.