شکرلله که شد عیان ره حق
یافت جانم درین جهان ره حق
پیشتر ز آنکه پا زره ماند
دید چشم دلم عیان ره حق
در تنم بود مرغ روح قریب
برد او را به آشیان ره حق
در پس پرده ره عیان دیدم
دیدم از رهزنان نهان ره حق
در طلب خون دل بسی خوردم
نتوان یافت رایگان ره حق
از برونش سؤال میکردم
بود در جان من نهان ره حق
همه کس را نمیدهند نشان
هست مخصوص عاشقان ره حق
ای بسا عاقلی که آمد و رفت
رو نهان ماند در جهان ره حق
فیض در خودبخود سفر میکن
که ترا در دلست و جان ره حق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.