شوریدهٔ صحرائی در خانه چسان باشد
از عقل چو شد برتر فرزانه چسان باشد
تا نگذرد از هستی دستش ندهد مستی
تا جان ندهد از کف جانانه چسان باشد
عشق ار نکند مستش کی دوست دهد دستش
تا می نخورد زان کف مستانه چسان باشد
میخانه نباشد سر لذت ندهد مستی
یکدم چو تهی ماند میخانه چسان باشد
آن یار چو شد یارش بگسست ز اغیارش
با مردم بیگانه همخانه چسان باشد
آنرا که کند عاقل عاشق نتواند شد
و آن را که کند عاشق فرزانه چسان باشد
آن را که کند دلشاد اندوه کجا بیند
آنرا که کند آباد ویرانه چسان باشد
آنرا که کند یاری هرگز نکشد خواری
و آنرا که دهد رازی بیگانه چسان باشد
آنرا که کند مجنون از عقل چه دریابد
و آنرا که خرد بخشد دیوانه چسان باشد
آنرا که دهد عشقی پنهان نتواند کرد
گر پرده نیفتد زو افسانه چرا باشد
تا دل نبرد دلبر شوری نفتد در سر
شور ار نفتد در سر غمخانه چسان باشد
چون فیض باو ره برد یکجرعه از آن میخورد
جز عشق رخ او را کاشانه چسان باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی حالتی غنایی و عشق میپردازد. شاعر به عقیده میرسد که عشق و مستی بدون وجود یک یار واقعی بیمعنا هستند. او سوالاتی میپرسد که نشاندهنده نافذ بودن عشق و دشواری در درک آن است. شاعر به مسائلی چون بریدن از دنیا و تنهایی عاشق میپردازد و بیان میکند که اگر نگاهی به عمق عشق بکنیم، نمیتوان به سادگی آن را فهمید. بهطور کلی، این شعر نشاندهنده تضادهای عقل و عشق، شادی و اندوه، و دیوانگی و خرد است که همگی با هم در تجلی عشق و مستی جاری هستند.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حال کسی میپردازد که از وضعیت زندگیاش و تغییراتی که در او به وجود آمده، حیرتزده است. او دربارهی شخصی صحبت میکند که در شلوغی و درگیریهای زندگی، در خانهای آرام و بیخبر از دنیای بیرون زندگی میکند. این شخص، به دلیل عقل و فهم بالایش، نمیتواند مانند دیگران سادهدل باشد و تفاوتهای زیادی در درک و نگرش او نسبت به زندگی وجود دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی از زندگی و وجود خود بگذرد، نمیتواند طعم واقعی مستی و سرخوشی را بچشد. و وقتی جان و وجودش را از دست ندهد، چگونه میتواند به حقیقت عشق و زیبایی دست یابد؟
هوش مصنوعی: اگر عشق انسان را مست نکند، چگونه ممکن است او دوستی را با دست خود بدهد؟ تا وقتی که او از آن جام مستانه نچشیده است، حال او چگونه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: بدون میخانه، هیچ لذتی از مستی نمیبرم. وقتی میخانه خالی باشد، چطور میتواند سرگرمکننده باشد؟
هوش مصنوعی: وقتی آن محبوب به کسی دیگر وابسته شد، از سایرین جدا گشت. چگونه ممکن است که انسان با کسانی که بیگانهاند، همنشین و همخانه باشد؟
هوش مصنوعی: کسی که عاقل باشد، نمیتواند عاشق شود و کسی که عاشق است، چگونه میتواند عاقل باشد؟
هوش مصنوعی: کسی که دلش شاد است، هرگز اندوه را نمیبیند؛ و کسی که میتواند دلی را آباد کند، نمیتواند ویرانی را تحمل کند.
هوش مصنوعی: کسی که در موقع نیاز به دیگران کمک کند، هرگز ذلت و خاری نخواهد کشید. و کسی که رازهایش را به افراد بیگانه بگوید، چگونه میتواند در امان باشد؟
هوش مصنوعی: آن کسی که تحت تأثیر عشق قرار میگیرد، از عقل خود چه بهرهای میبرد؟ و آن کس که عقل به او داده شده، چگونه میتواند دیوانه باشد؟
هوش مصنوعی: کسی که عشقش پنهان است، نمیتواند راز خود را فاش کند؛ چرا که اگر پردهای از عشقش کنار رود، افسانهاش چه جایی دارد؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که دلبر عشق و شوری در دل نیاورد، نمیتوان در سر شور و هیجان را تجربه کرد. اگر شور و حالتی در دل وجود نداشته باشد، چگونه میتوان در غم و اندوه زندگی کرد؟
هوش مصنوعی: وقتی که نعمت و لطفی به او برسد، یک جرعه از آن مینوشد و در این حال، چطور میتواند دلبستگی به چهره او را فراموش کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.