بخش ۱: چو شد پادشا بر جهان یزدگرد
بخش ۲: ز شاهیش بگذشت چون هفت سال
بخش ۳: چو بشنید زو این سخن یزدگرد
بخش ۴: جز از گوی و میدان نبودیش کار
بخش ۵: دگر هفته با لشکری سرفراز
بخش ۶: پدر آرزو کرد بهرام را
بخش ۷: چنان بد که یک روز در بزمگاه
بخش ۸: وزان پس غم و شادی یزدگرد
بخش ۹: بدو گفت موبد که ای شهریار
بخش ۱۰: چو در دخمه شد شهریار جهان
بخش ۱۱: پس آگاهی آمد به بهرام گور
بخش ۱۲: چو ایرانیان آگهی یافتند
بخش ۱۳: خود و شاه بهرام با رایزن
بخش ۱۴: چنین گفت بهرام کای مهتران
بخش ۱۵: چنین گفت بهرام کای مهتران
بخش ۱۶: گذشت آن شب و بامداد پگاه
بخش ۱۷: چو بهرام و خسرو به هامون شدند