اگر عاشق در عشق خود خود را بود در عشق خام بود و در شوق ناتمام او را اوئی او برای معشوق باید ای درویش آنکه معشوق را برای خود خواهد هنوز قدم در ولایت عشق ننهاده است و او مرتدی بود که مراد برای مراد خود خواهد اما آنکه خود را برای معشوق خواهد از بوستان عشق بوی ریاحین صدق بمشام وقتش رسیده بود اگرچه در بدایت کار بود اما طالب اسرار بود باز چون ببرخاست درخواست از وجود خود زایل کند و سعادت یگانگی حاصل کند در هودج فناء دوم مقر سازد پس از غیرت از خود بیخبر شود چون بی شعور شود و از غیبت بحضور شود در پرتو آن نور شود لاجرم پروانه وار از بقا بفنا راه طلبد و خود را بواسطۀ عشق بر آتش عدم احساس و بطلان قوت متخیله بسوزد و همانا که این مقام در تلوین بود نه در تمکین و این معنی در حوصلۀ مرغی خانگی که او را دانش گویند نگنجد و میزان عقلش هم برنسنجد اگر معلوم شود بمثالی شود و آن در رباعی خواجه احمد غزالی قَدّسَ اللّهُ روحَهُ گفته است:
تا جام جهان نمای در دست منست
از روی خرد چرخ برین پست منست
تا قبلۀ نیست قبلۀ هست منست
هشیارترین خلق جهان مست منست
هذا ربی. و سبحانی و اناالحّقَ درین راه پدید آید درویش گوید:
چون نور ظهور تو مرا پست کند
وز بادۀ عشق مر مرا مست کند
برتر شوم از عالم امکان آنگه
در عین کمال واجبم هست کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در عشق واقعی، اگر شخص عاشق فقط به خود فکر کند، نشاندهندهی ناپختگی او در این مسیر است. کسی که معشوق را برای خود میخواهد، هنوز به عمق عشق نرسیده و در حقیقت خود را از عشق حقیقی دور کرده است. اما آنکه خود را برای معشوق میخواهد، به درک و بوی حقیقت عشق رسیده و در پی شناخت اسرار عشق است. او باید از خود عبور کند و به یگانگی با معشوق برسد، به طوری که از خود بیخبر شود و در نور عشق قرار گیرد. در این حالت، فرد بهنوعی از بقا به فنا میرسد و خود را به خاطر عشق در آتش عدم میسوزاند. این مقام قابل درک برای عقلهای معمولی نیست و نیازمند سطحی عمیقتر از تجربه و درک است. در نهایت، عشق حقیقی، شخص را به مرتبهای بالاتر از جهان مادی میبرد و در این حالت، او به شناختی فراتر از وجود خود نایل میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی در عشق خود به خود بپردازد، همچنان در مرحلهای اولیه و ناپخته باقی مانده است. آن شخص باید بداند که اگر معشوق را تنها برای خود بخواهد، هنوز به دنیای عشق قدم نگذاشته و در حقیقت از مسیر ایمان منحرف شده است. اما کسی که خود را برای معشوق قرار میدهد، بوی خوشی از باغ عشق به مشامش رسیده و در پی فهم عمیقتری است. هرچند در ابتدا باشد، اما به دنبال کشف اسرار عاشقانه است. او باید خود را فراموش کرده و به سعادت وحدت برسد و در نهایت از خود بیخبر شود. این حالت او را به حضوری عمیق میکشاند و در سایه آن نور، به مانند پروانهای که شیفته نور است، از بقا به فنای خود میرسد. او باید به واسطه عشق، خود را در آتش عدم بسوزاند. این مقام به شکل خاصی درک میشود و نمیتوان با عقل محدود آن را سنجید. این مفهوم فراتر از تواناییهای عقلانی یک مرغ خانگی است و برای بیان آن، نیاز به مثال و تصویر واضحتری است، که در اشعار خواجه احمد غزالی به خوبی منعکس شده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جامی که جهان را نشان میدهد در دست من است، به خاطر عقل و خرد، این دنیا برای من بیارزش به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که هیچ مرجعی برای هدایت وجود ندارد، من همان مرجع هستم. آگاهترین و هوشیارترین افراد در جهان، تحت تأثیر من هستند.
هوش مصنوعی: این پروردگار من است. من از او پاک و منزّهام و حقیقت در این مسیر نمایان میشود. درویش میگوید:
هوش مصنوعی: زمانی که نور وجود تو باعث ذلت و خضوع من شود و عشق تو مرا در حالت مستی و سرخوشی فرو ببرد.
هوش مصنوعی: من باید از مرزهای جهان ممکن فراتر بروم، تا در اوج کمال خود به وجودی واجب تبدیل شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.