گنجور

 
عراقی

یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست

یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست

در خلوتی چنان، که نگنجد کسی در آن

یکبار خلوت خوش جانانم آرزوست

من رفته از میانه و او در کنار من

با آن نگار عیش بدینسانم آرزوست

جانا، ز آرزوی تو جانم به لب رسید

بنمای رخ، که قوت دل و جانم آرزوست

گر بوسه‌ای از آن لب شیرین طلب کنم

طیره مشو، که چشمهٔ حیوانم آرزوست

یک بار بوسه‌ای ز لب تو ربوده‌ام

یک بار دیگر آن شکرستانم آرزوست

ور لحظه‌ای به کوی تو ناگاه بگذرم

عیبم مکن، که روضهٔ رضوانم آرزوست

وز روی آن که رونق خوبان ز روی توست

دایم نظارهٔ رخ خوبانم آرزوست

بر بوی آن که بوی تو دارد نسیم گل

پیوسته بوی باغ و گلستانم آرزوست

سودای تو خوش است و وصال تو خوشتر است

خوشتر ازین و آن چه بود؟ آنم آرزوست

ایمان و کفر من همه رخسار و زلف توست

در بند کفر مانده و ایمانم آرزوست

درد دل عراقی و درمان من تویی

از درد بس ملولم و درمانم آرزوست

 
 
 
غزل شمارهٔ ۳۴ به خوانش فاطمه زندی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر

کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
اسیری لاهیجی

جانا بیا که صحبت جانانم آرزوست

جامی ز باده لب خندانم آرزوست

از زاهدی و زهد ریائی دلم گرفت

می خوارگی و مجلس رندانم آرزوست

در پای گل میان چمن جام می بکف

[...]

صائب تبریزی

نه تخت جم، نه ملک سلیمانم آرزوست

راهی به خلوت دل جانانم آرزوست

چندین هزار دیده حیرانم آرزوست

دیگر نظاره رخ جانانم آرزوست

تا چند در سفینه توان بود تخته بند؟

[...]

فیض کاشانی

یک جرعه می زساغر جانانم آرزوست

سر مستئی زمیکده جانم آرزوست

پائی زدم بدنیی و پائی به آخرت

نی این مرا فریبد و نه آنم آرزوست

از هر دو کون بی خبر و مست بندگی

[...]

حزین لاهیجی

تلقین حجت از لب جانانم آرزوست

من کافر محبتم، ایمانم آرزوست

کمتر نیم ز شبنم حیران درین چمن

یک چشم، دیدن رخ جانانم آرزوست

چون بهله خاطر از کف بی حاصلم گرفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه