بخش ۱۱۰ - مکالمه یزید عنید با فرزند امام شهید
کنون ازمن ایشاه پوزش پذیر
کرم کن به کار گذشته مگیر
بدو گفت شاه جهان ای پلید
چو تو بیحیا چشم گیتی ندید
همانا ندانی که را کشته ای
به خون که تیغ خود آغشته ای
گمانت که کشتی تنی از عرب
و یا، بنده ای پست نام و نسب
چنان دان که کشتی جهانرا همه
ز قتل جگر گوشه ی فاطمه (س)
بکشتی نبی و علی (ع) با حسن (ع)
همان فاطمه (ع) بانوی ممتحن
به صورت اگر بد شه کربلا
به معنی بدی خونش خون خدا
بریزی زکین خون پروردگار
بخواهی دهی خونبها شرم دار
رهایی از این داوری کی توان
مگر کشتگان را ببخشی روان
ز گفتار شهزاده شد شرمسار
مر آن دشمن پاک پروردگار
فرو ماند و پاسخ نگفت آن شریر
سرافکند از شرمساری به زیر
سپس گفت تا اشتران بی شمار
بیارند با هود جم زرنگار
که تا کاروان اسیران غم
ببندند احرام سوی حرم
چو زینب (س) از این کارشد با خبر
فرستاد پیغام زی بد گهر
که با هودج و محمل زرنگار
اسیران و غمدیده گان را چه کار
کسی را که شد کشته سالار ایدریغ
که برمن بود بدتر از زخم تیغ
چو بشنید این گفت پوشش سیاه
به محمل فکندند آن دین تباه
وزان پس سیه روی مرد شریر
به بر خواند نعمان پور بشیر
که بود آن خردمند پاکیزه دین
ز یاران خاص رسول امین
بدو گفت بادختران بتول (س)
از ایدر برو تا به قبر رسول (ص)
ببر نیز همراه با خویشتن
گروهی سواران شمشیر زن
تو و آن سواران همه بنده وار
بدیشان بباشید خدمتگزار
روان گشت نعمان به فرمان و زود
همه کار رفتن فراهم نمود
هیونان چو گشتند یکسر قطار
سرکاروان خواهر شهریار
به کوی آمد از پرده با اشک و آه
چو دود دلش رخت و برگش سیاه
به دنبال وی کاروان ستم
بمحمل نشستند با درد و غم
به پیش سپه رفت نعمان براه
درفشی بکف پرچم آن سیاه
ز دنبال او مویه گر کاروان
حدی خوان به بانک عزا ساربان
جرس بانک ماتم چو بنیاد کرد
چو غمدیده گان چرخ فریاد کرد
پر از ناله شد هفت کاخ سپهر
سیه گشت از گرد غم روی مهر
شدند اهل آن بارگاه اشکبار
که غم را دران هیچگه نیست بار
سپردند زنیسان چو یکچند راه
به نعمان چنین گفت فرخنده شاه
ببرکاروان را بدان سر زمین
که شد کشته آنجا شهنشاه دین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از زبان یک شخصیت در شاهنامه‌ی فردوسی صحبت می‌کند که به دشمنی که مرتکب جنایت شده است، پوزش می‌طلبد. او به این دشمن می‌گوید که نمی‌داند چه کسی را کشته و به خون چه کسی آغشته شده است. او به او یادآوری می‌کند که در واقع، او تنها یک انسان را نکشته، بلکه نسل پیامبر (ص) و دخترش، فاطمه (ع)، و نوه‌هایش را به قتل رسانده است. دشمن، از شرم و ننگ کشتن افراد پاک و مهم، سرافکنده می‌شود و در پی آن، دستور می‌دهد تا کاروان اسیران را به حرم ببرند. خواهر آن شخصیت نیز با خبر می‌شود و از نعمان، یک شخصیت خوش‌نام و دین‌دار، درخواست می‌کند که اسیران را به قبر پیامبر (ص) ببرد. داستان با ناله و اندوه کاروان و برپایی مراسم عزاداری پایان می‌یابد که نشان‌دهنده غم و اندوه عمیق آنها برای کشته‌شدگان است.
هوش مصنوعی: اکنون از من عذرخواهی کن و لطف خود را به من نشان بده، به گذشته‌های گذشته نیندیش.
هوش مصنوعی: شاه دنیا به کسی که بی‌شرم و پلید است می‌گوید: هیچ‌کس در این دنیا به بی‌خجالتی تو دیده نشده است.
هوش مصنوعی: تو نمی‌دانی که چه کسی را با تیغ خود کشته‌ای و به خون او آغشته شده‌ای.
هوش مصنوعی: به نظرت که بدنه‌ات شباهتی به کشتی دارد و از قوم عرب است، یا اینکه یک موجود بی‌ارزش با نام و نسبی پست هستی.
هوش مصنوعی: بدان که سرنوشت سرزمین و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، به شدت تحت تأثیر شهادت دل‌درد فاطمه (س) قرار دارد.
هوش مصنوعی: نبی و علی (ع) در کنار حسن (ع) هستند و فاطمه (ع) به عنوان بانوی آزمایش‌ها و امتحانات شناخته می‌شود.
هوش مصنوعی: حتی اگر ظاهر کربلا زشت و ناپسند به نظر برسد، اما در واقع به خاطر مظلومیت و خون شهدای آن، برتری و ارزش والایی دارد که می‌توان آن را معادل خون خدایی دانست.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از خون پروردگار بریزی، اگرچه ممکن است به دنبال دریافت بهایی باشی، باید از این کار خجالت بکشی.
هوش مصنوعی: آزادی از این قضاوت چگونه ممکن است، وقتی که نمی‌توانی جان‌های از دست رفته را ببخشی؟
هوش مصنوعی: از سخنان شاهزاده، آن دشمن که با خداوند سر و کار داشت، شرمنده و خجالت‌زده شد.
هوش مصنوعی: آن انسان بدذات به خاطر شرمساری، ساکت ماند و پاسخی نداد و در نتیجه سرافکنده و ناامید شد.
هوش مصنوعی: سپس گفت که باید تعداد زیادی شتر بیاورند که بر روی آنها زین و زینت‌های زیبایی قرار داده شده باشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کاروان اسیران غم راهی حرم شوند و سفر خود را آغاز کنند.
هوش مصنوعی: وقتی زینب (س) از این حادثه آگاه شد، پیامی به خانه و به قوم خویش فرستاد.
هوش مصنوعی: این بیت به موضوع بی‌فایده بودن محمل‌ها و وسایل تجملاتی برای افرادی اشاره دارد که در غم و اسیری به سر می‌برند. به طور کلی، آنچه که برای انسان‌های خوشبخت و آزاد ارزشمند است، برای کسانی که در درد و رنج هستند، هیچ سودی ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که به دست سالار ایدریغ کشته شد، برای من از زخم و جراحت تیغ هم دردناک‌تر است.
هوش مصنوعی: زمانی که این سخن را شنید، پوشش سیاهی بر تن کرد و آن دین را که ویران شده بود، در محمل انداختند.
هوش مصنوعی: پس از آن، مردی شریر و بدذات با رویی سیاه حقایق را به چنگ می‌آورد و نعمان پسر بشیر را مورد خطاب قرار می‌دهد.
هوش مصنوعی: چه کسی بود آن فرد دانا و پاک‌نهاد که از یاران ویژه پیامبر امین بود؟
هوش مصنوعی: او به دختران پاکدامن گفت: از اینجا بروید تا به قبر پیامبر (ص) برسید.
هوش مصنوعی: ببر نیز با خود، تعدادی سوار مسلح به شمشیر را همراه دارد.
هوش مصنوعی: شما و آن سواران همه باید با احترام و بندگی خدمتگزار آنها باشید.
هوش مصنوعی: نعمان با فرمانی که دریافت کرد، به سرعت روحیه‌اش شاد شد و همه چیز را برای رفتن آماده کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که هیوان‌ها به طور کامل در یک صف قرار گرفتند، کاروان خواهر شهریار نیز راهی شد.
هوش مصنوعی: او با اشک و ناله به کوی محبوب آمده است، چون دلش پر از غم و اندوه است و حالش بسیار ناخوش می‌باشد.
هوش مصنوعی: کاروانی از ستمگران با حالتی غم‌انگیز و پر از درد به سفر خود ادامه دادند.
هوش مصنوعی: نعمان به جلو رفته و با دست پرچم سیاه را به دوش دارد و به سوی سپاه می‌رود.
هوش مصنوعی: اگر کاروانی در پی او به راه افتد و بر حالتی غم‌انگیز زاری کند، باید بدانیم که راهنمای آن کاروان نیز به حالت عزا و اندوه مشغول است.
هوش مصنوعی: زنگ جرس به صدا درآمد و خبر از عزایی داد. وقتی این صدا به گوش رسید، مانند افرادی که در غم هستند و ناله می‌کنند، آسمان نیز فریاد زد و به این سوگواری پاسخ داد.
هوش مصنوعی: هفت کاخ آسمان پر از ناله و نیایش شد و چهره خورشید به خاطر غم و اندوه، تیره و تار گردید.
هوش مصنوعی: اهل آن مکان پر از اشک و غم به جایی رسیده‌اند که در آنجا دیگر غم و اندوهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زنان به همراهی راهی را به نعمان سپردند و اینگونه به شاه فرخنده گفتند.
هوش مصنوعی: کاروان را به آن سرزمینی ببر که آنجا پادشاه دین جان خود را از دست داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.