قالالله تعالی: «انی رأیت احد عشر کوکبا والشمس والقمر و ایتهم لی ساجدین».
و قالالنبی صلیالله علیه وسلم: «الرویاء الصالح جز من سته و اربعین جزء من النبوه».
بدانک سالک چون در مجاهدت و ریاضت نفس و تصفیه دل شروع کند او را بر ملک و ملکوت عبور و سلوک پدید آید و در هر مقام مناسب حال او وقایع کشف افتد گاه بود که در صورت خوابی صالح بود و گاه بود که واقعه غیبی بود.
و فرق میان خواب و واقعه بنزدیک این طایفه از دو وجه است: یکی از صورت دوم از معنی. از راه صورت چنانک واقعه آن باشد که میان خواب و بیداری بیند یا در بیداری تمام بیند و از راه معنی واقعه آن باشد که از حجاب خیال بیرون آمده باشد و غیبی صرف شده که روح در مقام تجرد از صفات بشری مدرک آن شود واقعهای روحانی بود مطلق وگاه بود که نظر روح موید شود بنور الوهیت واقعه ربانی بود که «المومن ینظر بنورالله».
خواب آن باشد که حواس بکل از کار بیفتاده بود و خیال بر کار آمده در غلبات خواب چیزی درنظر آید و آن بر دو نوع بود: یکی اضغات احلام است و آن خوابی بود که نفس بواسطه آلت خیال ادراک کند از وساوس شیطانی و هواجس نفسانی که القای نفس و شیطان باشد و خیال آن را نقش بندی مناسب بکند و درنظر نفس آرد. آن را تعبیری نباشد خوابهای آشفته و پریشان بود از آن استعاذت واجب بود و با کس حکایت نباید کرد.
دوم خواب نیک است که رویای صالح گویند و خواجه علیهالسلام فرمود یک جزوست از چهل و شش جزو از نبوت بعضی ائمه آن را تفسیر کردهاند که مدت نبوت خواجه علیهالسلام بیست و سه سال بود از آن جمله ابتدا شش ماه وحی بخواب میآمد. پس خواب صالح بدین حساب یک جزو باشد از چهل و شش جزو از نبوت و بسیار انبیا بودهاند علیهمالسلام که وحی ایشان جمله در خواب بوده است و بعضی بودهاند که وحی ایشان وقتی در خواب بوده است و وقتی در بیداری چنانک ابراهیم علیهالسلام گفت: «انی اری فیالنام انی اذبحک فانظر ماذا تری» و خواجه علیهالسلام میفرماید «نوم الانبیاء وحی».
و خواب صالح هم بر سه نوع است: یکی آنک هرچ بیند بتأویل و تعبیر حاجت نیفتد همچنان بعینه ظاهر شود چنانک خواب ابراهیم علیهالصلوه صریح بود «انی اری فیامنام انی اذبحک».
دوم آنک بعضی بتأویل محتاج بود و بعضی همچنان باز خواند چنانک خواب یوسف علیهالسلام بود «انی رأیت احد عشر کوکبا والشمس والقمر رایتهم لی ساجدین». یازده ستاره و ماه و آفتاب محتاج تأویل بود بیازده برادر و مادر و پدر اما سجده بعینه ظاهر شد بتأویل حاجت نیامد که «و خسروا له سجداً».
و سیم محتاج بتأویل باشد بتمام چنانک خواب ملک بود که «انی اری سبع بقرات سمان» الایه. جمله محتاج تأویل بود و همچنانک خواب زندانیان بود محتاج تأویل بود. «یا صاحبی السجن اما احد کما فیسقی ربه خمرا و اما الاخر فیصلب فتأکل الطیر من رأسه».
و بحقیقت رویای صالح نه آن است که آن را تأویلی راست باشد مطلقا و اثر آن ظاهر گردد که این خواب هم مومن را باشد و هم کافر را چنانک ملک مصر دیدو زندانیان دیدند و آن از نظر دل بود بتأیید روح بی تأیید نور الهی.
فاما آنچ موید بود بنور الهی جز مومن یا ولی یا نبی نبیند تا رویاء صالح بود و یک جزو از نبوت باشد و کافر را هیچ جزو نباشد از نبوت و تاکید این معنی آن است که خواجه علیهالسلام فرمود «لم یبق من النبوه الا المبشرات براها المومن او یری له».
پس این ضعیف رویا بر دو نوع مینهد: رویا صالح و رویاء صادق. صالح آن است که مومن یا ولی یا نبی بیند و راست بازخواند یا تأویلی راست دارد و آن نمایش حق بود و رویا صادق آن است که تأویلی راست دارد و باز خواند و باشد که بعینه ظاهر شود و اما از نمایش روح بود و این نوع کافر و مومن را بود.
و همچنین واقعه بر دو نوع مینهد: یکی آنک محتمل است که رهابین و فلاسفه و براهمه را بود از کثرت ریاضت نفس و تصفیه دل و تربیت روح تا وقت باشد که ایشان را بعضی از مغیبات کشف افتد و وقایع میان خواب و بیداری مطلق پدید آید و گاه بود که از کثرت ریاضت غلبات روحانیت پدید آید و محو بیشتر صفات حیوانی و بهیمی کند و روح ایشان از حجب خیال قدری خلاص یابد و در تجلی آید و انوار روح بر نظر ایشان مکشوف گردد. اما ایشان را بدان قربی و قبولی پدید نیاید و سبب نجات ایشان نشود بلکه سبب غلو و مبالغت ایشان گردد درکفر و ضلالت و واسطه استدراج شود. چنانک فرمود عزوجل و علا که «سنستد رجهم من حیث لایعملون و املی لهم ان کیدی متین».
دوم واقعه آن است که حق تعالی در آینه آفاق و انفس جمال آیات بینات درنظر موحدان آرد که «سنریهم آیاتنا فیالافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق» موحدان را سبب ظهور حق شود و بالهام ربانی که در معرفت فجور و تقوی نفس بدل سالک میرسد در حالت مغلوبی حواس نظر دل یا روح بر صورت آن الهامات افتد که خیال آن را نقشبندی مناسب کرده باشد یا بیواسطه تصرف خیال بر حقیقت آن الهامات نظر میافتد تا سالک را بر صلاح و فساد نفس و ترقی و نقصان خویش اطلاع پدید میآید. چنانک فرمود «و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها» و چنانک آنجا مشرک را سبب استدراج بود و زیادتی کفر اینجا موحد را سبب کرامات گردد و زیادتی ایمان که «هوالذی انزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم».
و فرق میان واقعه مشرک و واقعه موحد آنک مشرک در حجب شرکت و اثنینیت بازمانده است هرگز از مشاهدات انوار صفات احدیت خبر نیابد و از هستی انسانیت بیرون نیاید و موحد بنور وحدانیت از ظلمت حجب شرکت خلاص یابد و هستی انسانیت در تجلی انوار صفات احدیت محو کند ودر ظهور عالم وحدانیت برخوردار مقام وحدت گردد. بیت
کی بود ما زما جدا مانده
من و تو رفته وخدا مانده
پس زبانی که راز مطلق گفت
راست جنبید کو اناالحق گفت
و بدانک کشف وقایع را در نظر سالک سه فایده است: اول آنک بر احوال خویش از زیادت و نقصان و سیر و وقفه و فترت وجد و شوق و فسردگی و بازماندگی و رسیدگی اطلاع افتد و از منازل و مقامات راه و درجات و درکات و علو و سفل و حق و باطل آن باخبر شود. زیرا که این هریک را خیال نقشبندی مناسب بکند تا سالک را وقوف افتد بر جمله وقایع نفسانی وحیوانی و شیطانی و سبعی و ملکی و دلی و روحی و رحمانی.
تا اگر صفات ذمیمه نفسانی بر وی غالب بود از حرص وحسد و شره و بخل و حقد و کبر و غضب و شهوت و غیر آن خیال هریک در صورت حیوانی که آن صفت بر وی غالب بود نقشبندی کند. چنانک صفت حرص را در صورت موش و مور بنماید و دیگر حیوانات حریص و اگر صفت شره غالب بود در صورت خوک وخرس بنماید و اگر صفت بخل غالب بود در صورت سگ و بوزنه و اگر صفت حقد غالب بود در صورت مار واگر صفت کبر غالب بود در صورت پلنگ و اگر صفت غضب غالب بود در صورت یوز و اگر صفت شهوت غالب بود در صورت درازگوش و اگر صفت بهیمی غالب بود در صورت گوسپندان و اگر صفت سبعی غالب بود از هر نوع سباع درنظر آرد و اگر صفت شیطنت غالب بود در صورت شیاطین و مرده و غیلان درنظر آرد و اگر صفت غدر و مکر و حیلت غالب بود در صورت روباه و خرگوش درنظر آید.
و اگر اینها را بر خود مستولی بیند داند که این صفات بر وی غالب است و اگر اینها را مسخر بیند داند که ازین صفات عبور میکند و اگر اینها را بیند که میکشد و قهر میکند داند که ازین صفات میگذرد و خلاص مییابد و اگر بیند که با اینها با منازعت است داند که در معانده و مکایده است غافل نشود و ایمن نباشد.
و اگر آبهای روان و صافی بیند و دریاها و غدیرها و حوضها و سبزههای خوش و روضهها و بستانها و قصرها و آینههای صافی و ماه و ستاره و آسمان صافی این جمله صورت صفات دلی است و اگر انوار بینهایت بیند و عالمهای نامتناهی و طیران و معاریج و عالم بیرنگی و بیچونی و طی زمین و آسمان و رفتن بر هوا و کشف معانی و علوم لدنی و ادراک بیآلات این جمله مقامات روحانی است.
و اگر مطالعه ملکوت و مشاهده ملایکه و هواتف و عرض افلاک و انجم ونفوس وملوک اشیا و عرش و کرسی بیند در سلوک صفات ملکی است و حصول صفات حمیده. و اگر در مشاهدات انوار غیبالغیب افتد و مکاشفات صفات الوهیت و الهامات و وحیها و اشارات و تجلیهای صفات ربوبیت در مقام تخلق است باخلاق رحمانی. از هر نوع شمهای نموده آمدباقی هم برین قیاس میکند.
دوم فایده آنک وقایع دلی و روحی وملکی نیک با ذوق بود نفس را از آن شربی و قوتی و ذوقی و شوقی پدید آید که بدان شوق و ذوق انس از خلق و مألوفات طبع و مستلذات شهادتی و مشتهیات جسمانی باطل کند و با مغیبات وعالم روحانی و لطایف و معانی واسرار و حقایق انس پدید آورد و بکلی متوجه عالم طلب شود و مشرب او عالم غیب گردد «قد علم کل اناس مشربهم».
و بحقیقت اطفال طریقت را در بدایت جز بشیر وقایع غیبی نتوان پرورد و غذای جانطلب از صورت و معنی وقایع تواند بود. چنانک شخصی در خدمت خواجه امام یوسف همدانی بازمیگفت بتعجب که در خدمت شیخ احمد غزالی رحمه الله علیه بودم بر سفره خانقاه با اصحاب طعام میخورد در میانه آن از خود غایب شد چون با خود آمد گفت این ساعت پیغمبر را علیهالسلام دیدم که آمد و لقمه در دهان من نهاد. خواجه امام یوسف فرمود «تلک خیالات تربی بها اطفال الطریقه». گفت آن نمایشهایی باشد که اطفال طریقت را بدان پرورند.
سیم فایده آنک از بعضی مقامات این راه جز بتصرف وقایع غیبی عبور نتوان کرد و رکن اعظم در احتیاج به پیغامبر و شیخ از بهر این است که تا سالک سیر در وجود خویش میکند و سلوک او در صفات نفس ودل و روح بود ممکن است که بغیری حاجت نیفتد ولیکن چون بسرحد روحانیت رسید بخودی خود از آن مقام نتواند گذشت از بهر آنک هر تصرف که از سالک برخیزد هستی دیگر پدید آورد و او را بعد ازین راه بر نیستی است و نیستی بتصرف غیر تواند بود.
پس وقایعی که از فیض ولایت شیخ آید یا از حضرت نبوت یا از تجلیهای صفات خداوندی فنابخش بود و تا فنای حقیقی حاصل نشود ببقای حقیقی که مقصود و مطلوب از سلوک است نرسد. والله اعلم.
بعد ازین طرفی از وقایع که بکشف و مشاهده و تجلی و وصول تعلق دارد هریک در فصل آن بجای خویش گفته آید انشاءالله وحده. و صلی الله علی محمد و آله.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن به تفسیر خوابها و وقایع غیبی پرداخته شده و به طور خاص به خوابهای صالح و صادق اشاره شده است. در ابتدا، آیهای از قرآن و حدیثی از پیامبر اسلام درباره خوابها آورده میشود که خواب صالح را بخشی از نبوت معرفی میکند. سپس درباره تفاوتهای خواب و واقعههای غیبی توضیحاتی ارائه میشود.
نویسنده بر این نکته تأکید دارد که خوابها به دو دسته کلی تقسیم میشوند: یکی خوابهای آشفته (که ناشی از وسوسههای شیطانی و نفس است) و دیگری خوابهای نیک (که ممکن است به تعبیر یا تأویل نیاز نداشته باشد و یا نیاز داشته باشد). خوابهای نیک به نوعی نشانهای از وحی و الهامات الهی به مومنان و انبیا محسوب میشود.
سپس به اهمیت وقایع و مشاهدات روحانی و تأثیر آنها بر سیر معنوی سالکان پرداخته میشود. نویسنده بیان میکند که افراد با ریاضت نفس و تصفیه دل میتوانند به مراحل والاتری از شناخت برسند و به حقایق روحانی و غیبی پی ببرند.
در نهایت، سه فایده از کشف وقایع ذکر میشود: ۱) آگاهی از حال خود ۲) ایجاد شوق و ذوق معنوی و ۳) نیاز به هدایت از سوی پیامبر یا شیخ. نویسنده میگوید که برای رسیدن به مقصد نهایی سلوک، سالک باید از فیض ولایت و تجلیات الهی بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرمود: «من یازده ستاره، خورشید و ماه را دیدم که برای من سجده میکنند».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم فرمودند: «خوابهای خوب و راستین، بخشی از چهل و شش جزء نبوت هستند».
هوش مصنوعی: زمانی که انسان در مسیر تلاش و زحمت برای اصلاح نفس و پاکسازی دل خود آغاز به کار کند، راهی برای ورود به عالم ملک و ملکوت برای او باز میشود و در هر مرحله، تجربیات و کشفیاتی متناسب با حالش برای او رخ میدهد. بعضی اوقات این تجربیات در قالب خوابهایی نیکو بروز میکند و در زمانهای دیگر، مسائلی غیبی را به او نشان میدهد.
هوش مصنوعی: تفاوت خواب و واقعیت از نظر این گروه به دو جنبه مربوط میشود: یکی ظاهر و دیگری معنی. از نظر ظاهر، واقعیت حالتی است که فرد در حال خواب و بیداری مشاهده میکند یا در بیداری به طور کامل درمییابد. از نظر معنا، واقعیت به این معناست که از پرده خیال عبور کرده و به چیز غیبی و خالصی میرسد که روح در حالت جدا بودن از ویژگیهای انسانی آن را درک میکند. این واقعیت به نوعی روحانی و مطلق است و گاهی روح با نور الوهیت مورد تأیید قرار میگیرد؛ به عبارت دیگر، واقعیتی الهی است که «مؤمن با نور خداوند میبیند».
هوش مصنوعی: خواب حالتی است که در آن تمام حواس انسان خاموش میشود و فقط خیال فعال است. در این حالت، خواب به دو نوع تقسیم میشود: اول، خوابهای آشفته و عجیب که حاکی از وسوسههای شیطانی و تحریکات نفس است. در این گونه خوابها، خیال، تصاویری را به وجود میآورد که دیگر هیچ تعبیر خاصی ندارند. این خوابها به دلیل پریشانی ذاتیشان باید از آنها دوری کرد و بهتر است دربارهشان با دیگران صحبت نشود.
هوش مصنوعی: خواب نیک، که به آن رویای صالح میگویند، یکی از اجزای نبوت است که برخی از ائمه آن را تفسیر کردهاند. به دستور خواجه علیهالسلام، مدّت نبوت ایشان بیست و سه سال بوده و در ابتدای آن، شش ماه وحی در خواب به ایشان نازل میشده است. بنابراین، خواب صالح به عنوان یک جزء از چهل و شش جزء نبوت محسوب میشود. برخی از انبیا، وحیشان به طور کامل در خواب بوده و برخی دیگر هم وحی را در خواب و هم در بیداری دریافت کردهاند. به عنوان مثال، ابراهیم علیهالسلام گفته است: «من در خواب میبینم که تو را ذبح میکنم، تو چه نظری داری؟» خواجه علیهالسلام نیز میفرماید: «خواب انبیا وحی است».
هوش مصنوعی: خوابهای خوب به سه دسته تقسیم میشوند: یکی از آنها خوابهایی است که نیاز به تفسیر و تعبیر ندارد و همانطور که دیده میشود، به حقیقت میپیوندد. مانند خواب ابراهیم که به طور واضح دید که در خوابش شخصی را قربانی میکند.
هوش مصنوعی: برخی از خوابها نیازمند تفسیر هستند، در حالی که برخی دیگر به وضوح معانیشان روشن است. به عنوان مثال، خواب یوسف که در آن یازده ستاره، خورشید و ماه را میبیند که برای او سجده میکنند، نیاز به تفسیر دارد. یازده ستاره نماینده برادران او و خورشید و ماه نماینده پدر و مادرش هستند. اما سجده کردن به معنای دقیق خود، به هیچ تفسیر یا توضیح اضافی نیاز ندارد.
هوش مصنوعی: سیم به تفسیر و تشریح نیاز دارد، درست مانند خوابی که ملک دید و در آن گفت: "من هفت گاو چاق میبینم." تمام این خوابها نیاز به تفسیر دارند. همچنین مانند خوابی که زندانیان داشتند که به تفسیر نیازمند بود. یکی از زندانیان میگفت: "ای دوستان زندان، یکی از ما میتواند شراب به آقا بگوید و دیگری باید روی چوبه دار بمیرد و پرندگان از سر او بخورند."
هوش مصنوعی: در واقع، رویای خوب همیشه به معنای تحقق واقعی آن نیست و لزوماً نباید تأویلی درست و واضح داشته باشد. این خواب میتواند برای هر کسی، چه مؤمن و چه کافر، باشد. بهعنوان مثال، فرعون در مصر یا زندانیان خوابهایی دیدند که از طریق دلشان و بدون تأیید نور الهی تعبیر شد.
هوش مصنوعی: هیچکس جز مومن، ولی یا نبی نمیتواند با نور الهی ارتباط برقرار کند و درک کند، مگر اینکه آن دیدگاه صحیح و واقعی باشد و نوعی از نبوت محسوب شود. در مقابل، کافران هیچ ارتباطی با نبوت ندارند. این موضوع با تأکید در سخن امام علیهالسلام بازتاب یافته است که فرمود: «چیزی از نبوت باقی نمانده جز بشارتهایی که به مومنان داده میشود یا اینکه آنها چیزی را ببینند.»
هوش مصنوعی: رویاها به دو دسته تقسیم میشوند: یکی رویاهای صالح و دیگری رویاهای صادق. رویا صالح به رویایی گفته میشود که یک مومن، ولی یا نبی آن را ببیند و تفسیر درستی از آن داشته باشد که نمایش حقیقت باشد. اما رویا صادق به رویایی اطلاق میشود که تفسیر درستی داشته باشد و ممکن است به واقعیت تبدیل شود، و این نوع رویا برای هر دو، مومن و کافر، ممکن است اتفاق بیفتد.
هوش مصنوعی: واقعه به دو نوع تقسیم میشود: یکی اینکه ممکن است افرادی مانند صوفیان، فلسفهدانان و براهمه به خاطر ریاضت بسیار، تهذیب نفس و تربیت روح، برخی از غیبتها و واقعیات را کشف کنند و تجربههایی میان خواب و بیداری داشته باشند. همچنین، ممکن است از شدت ریاضت، حالاتی روحانی بر آنان عارض شود که باعث زوال برخی از ویژگیهای حیوانیشان شود و روحشان کمی از حجابهای خیالی رها شود و در حال تجلی قرار گیرد و نورهای روح بر آنها واضح گردد. اما این نزدیکی و پذیرش از سوی آنان به دست نیامده و موجب نجاتشان نخواهد شد، بلکه میتواند آنها را به گزافهگویی و انحراف بکشاند و سبب بروز استدراج گردد. به گونهای که در متون دینی آمده است: «ما آنان را از جایی که نمیدانند به دام میاندازیم و زمان دراز برایشان مهلت میدهیم؛ زیرا تدبیر من محکم است».
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که خداوند، زیبایی و نشانههای آشکار خود را در آینه طبیعت و در وجود انسانها به مؤمنان نشان میدهد. این نشانهها باعث میشود تا آنها حجت و برهانی را درک کنند که حقیقت را بهوضوح مشخص میسازد. مؤمنان از الهامات الهی بهرهمند میشوند و از طریق درک روحی و دلانه، به شناخت خوبیها و بدیهای نفس و پیشرفتها و نقصانهای خود پی میبرند. در این راستا، آیات و نشانهها موجب افزایش ایمان و تعالی روح آنها میشود. شایان ذکر است که در این مسیر، کافران ممکن است دچار انحراف شوند؛ اما مؤمنان با افزایش ایمان و آرامش در دلهایشان، به حقایق نزدیکتر میگردند.
هوش مصنوعی: تفاوت بین شخص مشرک و شخص موحد در این است که مشرک در تمایزات و دوگانگی باقی مانده و از درک نورها و ویژگیهای یکتایی خداوند بازمانده است. او هرگز نمیتواند به درک واقعی انسانیت برسد. در مقابل، موحد به واسطه نور یکتایی از تاریکیهای دوگانگی رهایی مییابد و با تماشای انوار صفات یکتایی، وجود انسانیاش را در این نورها تحلیل میکند و در عالم یکتایی به مقام وحدت دست مییابد.
هوش مصنوعی: کیست که ما را از هم جدا کرده است، من و تو رفتهایم و تنها خدا باقی مانده است.
هوش مصنوعی: پس زبانی که حقیقت مطلق را بیان کرد، به طوری واقعی و حقیقتجویانه به حرکت درآمد که کلمه «من حقیقت هستم» را گفت.
هوش مصنوعی: کشف وقایع برای سالک سه فایده دارد. اولین فایده این است که شخص از وضعیت خود در زمینههای مختلف مانند افزایش یا کاهش حال، پیشرفت یا توقف، انگیزه و اشتیاق، کسالت و عدم توانایی، آگاهی پیدا میکند. او همچنین از مراحل، مقامها و درجات مختلف مسیر خود و همچنین از حق و باطل آگاه میشود. این آگاهی به او کمک میکند تا وضعیتهای انسانی، حیوانی، شیطانی، فرشتگی، دلی، روحی و رحمانی را بهتر درک کند و به فهم کاملتری از وقایع که بر او میگذرد دست یابد.
هوش مصنوعی: اگر ویژگیهای ناپسند انسانی مثل حرص، حسد، بخل، کبر و سایر ویژگیها بر فرد غالب شود، میتوان آن صفات را به صورت حیواناتی که نشانه آن ویژگیها هستند، در نظر گرفت. مثلاً اگر حرص غالب باشد، فرد به شکل موش یا مور در میآید؛ و اگر صفت شره بر او غالب باشد، به شکل خوک یا خرس به نظر میرسد. در صورتی که بخل غالب شود، او شبیه سگ یا بز میشود و اگر حقد غلبه کند، به شکل مار در میآید. به همین ترتیب، کبر او را شبیه پلنگ، غضب او را شبیه یوز و شهوت او را شبیه الاغ نشان میدهد. اگر بُعد بهیمی در او غالب باشد، شبیه گوسفند خواهد بود و درصورتی که صفت حیوانی او غالب شود، شبیه درندگان میگردد. همچنین صفت شیطنت در او، به شکل شیاطین و موجودات بدسرشت نمایان میشود و در نهایت اگر غدر، مکر و حیلت بر او غلبه پیدا کند، شبیه روباه و خرگوش خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر فردی این ویژگیها را در خود مشاهده کند، باید بداند که این صفات بر او تسلط دارند. اما اگر این ویژگیها را تحت کنترل خود ببیند، به این معنی است که از آنها عبور کرده است. اگر ببیند که این صفات او را به سمت خشم و لجاجت میکشانند، متوجه خواهد شد که در حال گذر از آنها و رهایی از آنهاست. همچنین اگر احساس کند که با این صفات در حال تقابل است، باید بداند که در یک مبارزه و چالش قرار دارد و نباید غافل باشد یا احساس امنیت کند.
هوش مصنوعی: اگر شخصی به آبهای روان و زلال، دریاها، برکهها، حوضها، چمنزارهای زیبا، باغها، قصرها، آینههای شفاف، ماه، ستارهها و آسمان صاف نگاه کند، اینها به عنوان صفات دل به شمار میآیند. اما اگر او انوار بیپایانی را ببیند و جهانی نامتناهی را تجربه کند، پرواز کند و به عوالمی که رنگ و ماده ندارند برود، زمین و آسمان را بپیماید، در فضا حرکت کند، معانی عمیق را کشف کند و علوم الهی را دریابد، اینها نشاندهنده مقامات روحانی او هستند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به بررسی و درک ملکوت و ملایکه، نشانهها و ویژگیهای آسمانها، ستارهها، روحها، پادشاهی اشیا، عرش و کرسی بپردازد، در مسیر کسب صفات انسانی و پسندیده قرار دارد. اما اگر به تجلیات و نورهای باطنی و صفات الهی و وحی و الهامات الهی دست یابد، در مقام تخلق و تبدیل به اخلاقی رحمانی قرار گرفته است. این تجربیات و مشاهدات به نوعی متصل به هم و بر اساس یکدیگر درک میشوند.
هوش مصنوعی: دومین فایده این است که تجربیات عاطفی و روحی و ملکوتی خوب باعث میشود نفس از آن لذت و قوت و شوقی پیدا کند که به واسطه آن، میل و علاقه به چیزهای مادی و عادی دنیوی کاهش یابد و به جای آن به دنیای غیبی، معنوی و لطایف و حقایق معنوی توجه کند. این امر باعث میشود که انسان به سمت جستجوی علم و معرفت برود و عشق و علاقهاش به دنیای غیب بیشتر شود.
هوش مصنوعی: در واقع، کودکان طریقت تنها میتوانند با نشانههای وقایع غیبی آشنا شوند و این نوع تجربیات میتواند غذای روح آنها باشد. شخصی در محضر خواجه امام یوسف همدانی از تجربهاش با شیخ احمد غزالی صحبت میکرد که در حین صرف غذا در خانقاه، ناگهان غایب شده و پس از برگشتن، گفت که پیغمبر را دیده که لقمهای در دهانش گذاشته است. خواجه امام یوسف در پاسخ گفت این تصورات، خیالاتی هستند که مخصوص کودکانی هستند که در طریقت تربیت میشوند.
هوش مصنوعی: شخص به نبوت و رهبری نیاز دارد تا در مسیر سیر و سلوک خود پیشرفت کند. در ابتدا، وقتی که سالک در تلاش برای کشف وجود خود، از ویژگیهای نفس و روح خود عبور میکند، ممکن است به کمک دیگران نیازی نداشته باشد. اما زمانی که به مرحلهای از روحانیت میرسد، دیگر نمیتواند به تنهایی از آن مرحله عبور کند. زیرا هر اقدامی که از او سر بزند، وجودی جدید ایجاد میکند و دیگر نمیتواند به تنهایی به فاز عدم برود؛ زیرا عدم نیاز به مداخله دیگری دارد.
هوش مصنوعی: بنابراین، اتفاقاتی که به واسطه برکات ولایت شیخ، نبوت و یا تجلیات صفات الهی رخ میدهد، همگی با زوال و فنا همراه هستند. تا زمانی که به فنا و نابودی حقیقی نرسیم، به بقای واقعی که هدف و آرزوی سلوک معنوی است، نخواهیم رسید. خداوند داناتر است.
هوش مصنوعی: پس از این، هر کدام از وقایعی که مربوط به کشف، مشاهده، ظهور و رسیدن به هدف هستند، در فصل مربوطه به خود توضیح داده خواهند شد. انشاءالله. و درود بر محمد و خاندان او.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.