گنجور

 
بلند اقبال

هم تخم نیکی نشان درجهان

که نیکی تو را حاصل آید از آن

نکوئی ثمرهای نیکودهد

به توهر چه خواهی به از اودهد

چرا تا بود خوب کس بد کند

چرا از بدی خویش را ددکند

مکن بدبه کس گر که دانشوری

که لابد بود کار را کیفری

ثمر میدهد بد بد وخوب خوب

ز خوبی بود نیزستر عیوب

کنی نیکی از کشت بدکی درو

نبرده است گندم کس از کشت جو

هر آنکس که بدگو وبدخو کند

پی فتنه است وبلاجو بود

به دنیا کس ارتخم نیکی بکاشت

وی از بهر خود نام نیکی گذاشت

کس ار کرده بدکم از او یاد کن

ز بد کردنش نیز کم گوسخن

بکن نیک بد گرچه بینی سزا

که یزدان دهد نیک و بد را جزا