اینزمان یک طالبمستی درین میخانه نیست
آنکهگرد بادهگردد جز خط پیمانه نیست
از نشاطدل چه میپرسیکه مانند سپند
غیر دود آه حسرت ریشهٔ این دانه نیست
اضطراب دل چو موج ازپیکر ما روشن است
طرهٔ آشفتگی را احتیاج شانه نیست
هرقدر خواهد دلت اسباب حسرت جمعکن
چونکمان اینجا بهجز خمیازهرختخانه نیست
حسنش از جوش نظرها دارد ایجاد نقاب
دامن فانوس شمعش جزپرپروانه نیست
چونگل از دور فریب زندگی غافل مباش
رنگمیگردد دریناینجا ساغر و پیمانهنیست
هرچه از چشم بتان افتد غبار عاشق ست
اشکگرم شمع جز خاکستر پروانه نیست
بهر نسیان غفلت ذاتی نمیخواهد سبب
از برای خواب مخمل حاجت افسانه نیست
بر امید الفت از وحشت دلی خوش میکنیم
آشنای ماکسی جز معنی بیگانه نیست
جان پاک از قید تن بیدل ندامت میکشد
گنج را جز خاک بر سرکردن از ویرانه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حالت مستی و عشق و ناتوانی انسان در یافتن خوشبختی و آرامش سخن میگوید. شاعر میگوید که در دنیای پر از درد و حسرت هیچچیز جز یادآوری گذشته و اشک برایاندیشهی عاشق وجود ندارد. او تأکید میکند که شادی واقعی در این دنیا ناممکن است و هرچه دنبال آن باشیم، به جز حسرت به دست نخواهیم آورد. با این حال، او به یک نوع امید اشاره میکند که از عشق و ارتباط با دیگران ناشی میشود، هرچند این ارتباط همواره با غم و جدایی همراه است. در نهایت، شاعر به این واقعیت میرسد که زندگی و عشق میتواند در ظاهر زیبا باشد اما در باطن، حتی در پی رسیدن به هدف، تنها خاکستر و اندوه باقی میماند.
هوش مصنوعی: در این زمان، در این میخانه کسی که به دنبال شور و لذت است وجود ندارد. آنکه فقط به دور باده میچرخد، جز با خط پیمانه و اندازههای معین هیچ کار دیگری نمیکند.
هوش مصنوعی: از شادابی دل چه میخواهی بدانی؟ مثل این است که به یک گیاه بخار دود حسرتی اشاره کنی که ریشهاش تنها در دل دانهای پنهان است.
هوش مصنوعی: نگرانی دل مانند موجی در وجود ما نمایان است و برای باز کردن گیسوان آشفتهگی به شانه نیازی نیست.
هوش مصنوعی: هر چقدر دلات بخواهد، میتوانی چیزهای حسرتانگیز جمع کنی، اما در اینجا تنها چیزی که هست، بیحوصلگی و کسالت است.
هوش مصنوعی: زیبایی او ناشی از نگاههاست و دامن روشنایی شمع او جز پروانهای در اطراف خود نمیبیند.
هوش مصنوعی: مراقب باش که زندگی تو را فریب ندهد، زیرا مانند گل که از دور زیباست، ممکن است در واقعیت رنگ و بویی نداشته باشد. در اینجا شیشه و لیوانی برای نوشیدن نیست، پس به ظواهر آنچه میبینی اعتماد نکن.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از دید معشوق دور میشود، در حقیقت نشانهای از عشق است. اشکهای من، مانند شمعی که در آتش میسوزد، تنها خاکستری از محبت و فدای پروانه را به جا میگذارد.
هوش مصنوعی: برای فراموشی، نیازی به دلیل خاصی نیست؛ غفلت طبیعی است. برای خواب آرام، نیازی به داستانهای خیالی نیست.
هوش مصنوعی: با امید به دوستی از ترس دلهای خود را شاد میکنیم، چون آشنای ماکسی جز معنای غیر آشنا چیزی نیست.
هوش مصنوعی: جان زلال و خالص بیدل از قید و بند جسم رنج میبرد، زیرا در نهایت، گنج واقعی جز خاک و ویرانی چیزی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست
گنج ما گنجیست کو در کنج هر ویرانه نیست
هر کرا سودای لیلی نیست مجنون آنکست
ورنه مجنون را چو نیکو بنگری دیوانه نیست
چشم صورت بین نبیند روی معنی را بخواب
[...]
نقد گنج کعبه جایش جز دل ویرانه نیست
حلقه بر در گو مزن زاهد که کس در خانه نیست
در حریم کعبه و بتخانه عاشق محرم است
هرکه با عاشق آشنا شد هیچ جا بیگانه نیست
سربسر احوال ما چون کوهکن جان کندن است
[...]
حسن اگر در پرده باشد عشق ازو دیوانه نیست
بر چراغ روز بال افشانی پروانه نیست
تا طبیب خستگان عشق چشم مست اوست
ناله بیمار غیر از نعره مستانه نیست
نیست سامانی بغیر از رخنه در ویرانه ام
[...]
سرو مینا را تذروی بهتر از پیمانه نیست
شمع را در بزم دلسوزی به از پروانه نیست
حسن ذاتی فارغ است از صنعت مشاطگان
زلف جوهر دست فرسود نسیم و شانه نیست
مرغ روح اهل مشرب را نمی آرد به دام
[...]
بیلب او نشئهای در ساغر و پیمانه نیست
شیشة می را دماغ جلوة مستانه نیست
سیرت معشوق از سیمای عاشق ظاهرست
سرگذشت شمع جز در دفتر پروانه نیست
هر شبم در سینه آشوبی است از پهلوی دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.