گنجور

 
بیدل دهلوی

جای آرام به وحشتکدهٔ عالم نیست

ذره‌ای نیست‌که سرگرم هوای رم نیست

گره باد بود دولت هستی چو حباب

تا سلیمان نفسی عرصه دهد خاتم نیست

چمن ازغنچه به‌هر شاخ سرشکش‌گره است

مژهٔ اهل طرب هم به جهان بی‌نم نیست

هیچ دانا نزند تیشه به پای آرم

از بهشت آنکه برون آمده‌است آدم نیست

گو بیا برق فرو ریز به‌کشت دو جهان

عکس اگر محوشد آیینهٔ ما را غم نیست

رشته‌واری نفس سوخته افروخته‌ایم

شمع در خلوت بیداری دل محرم نیست

گر جهان ناز بر اسباب فزونی دارد

بهر سامان‌کمی ذرهٔ ما هم‌کم نیست

اینقدر وهم ز آغوش نگه می‌بالد

دیده هرگه مژه آورد به هم عالم نیست

چشم بر موج خطت دوختن از ساده‌دلی‌ست

رشته‌های رگ‌گل راگره شبنم نیست

عدم سایه ز خورشید معین‌گردید

گرتوشوخی نکنی هستی ما مبهم‌نیست

بیدل از بس به‌گرفتاری دل خوکردیم

بی‌غم دام و قفس خاطرما خرم نیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خاقانی

سر سودای تو را سینهٔ ما محرم نیست

سینهٔ ما چه که ارواح ملایک هم نیست

کالبد کیست که بیند حرم وصل تو را

کانکه جان است به درگاه تو هم محرم نیست

خاک آن ره که سگ کوی تو بگذشت بر او

[...]

خواجوی کرمانی

آن نگینی که منش می طلبم باجم نیست

وان مسیحی که منش دیده ام از مریم نیست

انک از خاک رهش آدم خاکی گردیست

ظاهر آنست که از نسل بنی آدم نیست

گرچه غم دارم و غمخوار ندارم لیکن

[...]

کمال خجندی

گر مرا سر رود اندر غم جانان غم نیست

عاشق شیفته دل را خبر از عالم نیست

عهد بستی که دگر از تو نه بردارم دل

ترسم آنست که پیمان بنان محکم نیست

دارم از دست تو بسیار شکابت لیکن

[...]

ناصر بخارایی

من دگر دم نزنم گر چه دمم همدم نیست

خود مرا زهره که پیش تو بر آرم دم نیست

مردم دیده برون می‌کنم از خانهٔ چشم

تا نبیند رخ خوب تو که او محرم نیست

دل سخت تو به هنگام جفا چون سنگ است

[...]

نسیمی

هر که با جام می لعل لبش همدم نیست

در حریم حرم حرمت ما محرم نیست

دل به نیش است که هر نوش ندارد سودش

سینه زخمی است که خوشنود به هر مرهم نیست

کمر صحبت این راه ببندی ور نه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه