جای آرام به وحشتکدهٔ عالم نیست
ذرهای نیستکه سرگرم هوای رم نیست
گره باد بود دولت هستی چو حباب
تا سلیمان نفسی عرصه دهد خاتم نیست
چمن ازغنچه بههر شاخ سرشکشگره است
مژهٔ اهل طرب هم به جهان بینم نیست
هیچ دانا نزند تیشه به پای آرم
از بهشت آنکه برون آمدهاست آدم نیست
گو بیا برق فرو ریز بهکشت دو جهان
عکس اگر محوشد آیینهٔ ما را غم نیست
رشتهواری نفس سوخته افروختهایم
شمع در خلوت بیداری دل محرم نیست
گر جهان ناز بر اسباب فزونی دارد
بهر سامانکمی ذرهٔ ما همکم نیست
اینقدر وهم ز آغوش نگه میبالد
دیده هرگه مژه آورد به هم عالم نیست
چشم بر موج خطت دوختن از سادهدلیست
رشتههای رگگل راگره شبنم نیست
عدم سایه ز خورشید معینگردید
گرتوشوخی نکنی هستی ما مبهمنیست
بیدل از بس بهگرفتاری دل خوکردیم
بیغم دام و قفس خاطرما خرم نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات و فلسفه زندگی میپردازد. شاعر به آرامش واقعی اشاره میکند که در دنیای پر از ترس و استرس وجود ندارد. او از بیثباتی دنیا و ناپایدار بودن حیات میگوید و به حسرتهای انسانی اشاره میکند. در ادامه، شاعر به سرنوشت آدم و خروج او از بهشت میپردازد و بر عشق و شادی زندگی تأکید میکند. در نهایت، به غم و سختیهای زندگی اشاره کرده و میگوید که در دل انسانها، بیغم بودن ممکن نیست و باید با این واقعیت مواجه شوند. از نگاه او، زندگی مملو از تضادها و چالشهاست، اما زیباییهایی هم در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: هیچ نقطهای در این جهان آرامش ندارد، چون هر ذرهای مشغول خواستهها و آرزوهای خود است و نمیتواند از این دغدغهها رهایی یابد.
هوش مصنوعی: دولت و زندگی انسان مانند حبابی است که به راحتی در اثر بادی از هم میپاشد، و فقط وقتی که سلیمان، صاحب قدرت و حکمت، فرصتی به کسی بدهد، آن فرد میتواند در زندگیاش به موفقیت و برکت برسد. در غیر این صورت، هیچ چیز پایدار و دائمی نیست.
هوش مصنوعی: چمن، به واسطهٔ غنچهها، در هر شاخهٔ خود میدرخشد و شگفتیهایش را به نمایش میگذارد. همچنین، اشکهای شادی و شوق اهل طرب در این دنیا، بیمعنا و بیاثر نیستند.
هوش مصنوعی: هیچ دانشمندی به کسی که از بهشت بیرون آمده، آسیبی نمیزند، چون آدمی نیست که چنین کاری کند.
هوش مصنوعی: بیا و نور خود را بر زمین بریز، اگر دو جهان نیز در این نور ناپدید شوند، ما نگران آینهٔ خود نخواهیم بود.
هوش مصنوعی: ما با دل سوخته و احساسی عمیق، شعلهای از عشق و امید به پا کردهایم؛ اما این راز و احساسات در دل هیچکس جز خودمان نیست.
هوش مصنوعی: اگر جهان به خاطر داشتن امکانات و نعمتها بر ما ناز کند، باید دانست که حتی کمبود ما نیز از نظر ارزش و اهمیت کمتر نیست.
هوش مصنوعی: چشمها به قدری در خیال و وهم غرق هستند که هر بار پلک میزنند، گویی در آغوش محبوب غرق میشوند و دنیا را فراموش میکنند.
هوش مصنوعی: خیره شدن به خطوط نوشتهات ناشی از سادگی است، چون اگر گلها رشتههای خود را داشته باشند، شبنم بر آنها نمینشیند.
هوش مصنوعی: اگر با شوخی و طنز به مسأله نگاه نکنی، وجود ما مثل سایهای از خورشید روشنی بخش، واضح و مشخص نیست.
هوش مصنوعی: بیدل از بس که به مشکلات و دردهای دل عادت کردهایم، دیگر نه در دام و نه در قفس، دلمان شاد و خوشحال نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر سودای تو را سینهٔ ما محرم نیست
سینهٔ ما چه که ارواح ملایک هم نیست
کالبد کیست که بیند حرم وصل تو را
کانکه جان است به درگاه تو هم محرم نیست
خاک آن ره که سگ کوی تو بگذشت بر او
[...]
آن نگینی که منش می طلبم باجم نیست
وان مسیحی که منش دیده ام از مریم نیست
انک از خاک رهش آدم خاکی گردیست
ظاهر آنست که از نسل بنی آدم نیست
گرچه غم دارم و غمخوار ندارم لیکن
[...]
گر مرا سر رود اندر غم جانان غم نیست
عاشق شیفته دل را خبر از عالم نیست
عهد بستی که دگر از تو نه بردارم دل
ترسم آنست که پیمان بنان محکم نیست
دارم از دست تو بسیار شکابت لیکن
[...]
من دگر دم نزنم گر چه دمم همدم نیست
خود مرا زهره که پیش تو بر آرم دم نیست
مردم دیده برون میکنم از خانهٔ چشم
تا نبیند رخ خوب تو که او محرم نیست
دل سخت تو به هنگام جفا چون سنگ است
[...]
هر که با جام می لعل لبش همدم نیست
در حریم حرم حرمت ما محرم نیست
دل به نیش است که هر نوش ندارد سودش
سینه زخمی است که خوشنود به هر مرهم نیست
کمر صحبت این راه ببندی ور نه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.