اوج جاه، آثارش از اجزای مهمل ریختهست
خار و خسازبس فراهمگشته اینتل ریختهست
صورت کار جهان بیبقا فهمیدنیست
رنگ بنیادیکه میریزند اول ریختهست
چشمکو تا از سواد فقر آگاهشکنند
شب ز انجم تا چراغ بزم مکحل ریختهست
سستی فطرت ز آهنگ سعادت بازداشت
رشتههای تابدار اکثر به مغزل ریختهست
طبعها محرم سواد مکتب آثارنیست
ورنه اینجا یک قلم آیا منزل ریختهست
صاف معنی ز تقاضای عبارت درد شد
کس چهسازد مادهایاعلا بهاسفل ریختهست
درکمینگاه حسد هرچند سر خاردکسی
طعن مجهولان چو خارش بر سرکل ریختهست
جسم وجان تهمتپرست ظاهر و مظهر نبود
آگهی بر ما غبار چشم احول ریختهست
تا خمشبودیم وحدتگردیازکثرتنداشت
لبگشودن مجمل ما را مفصل ریختهست
گرد غفلت رفتهاند ازکارگاه بوریا
اینسیاهی بیشتر بر خوابمخمل ریختهست
تا تواناییست اینجا دست ناگیراکراست
نقد اینراحت قضا درپنجهٔ شل ریختهست
بیدل از دردسر پست و بلند آزادهٔم
وضع همواری جبین ما ز صندل ریختهست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی اوضاع و احوال جهان و انسان میپردازد و به فساد و بیثباتی موجود در زندگی اشاره میکند. او به تل accumulation (تل انباشت) از خار و خس و اجزای مهمل اشاره میکند که نشانهای از زوال و نابسامانی است. شاعر به بیمعنایی و بیثباتی زندگی اشاره دارد و میگوید که رنگهای اصلی زندگی ریخته شده و فهم حقیقت بسیار دشوار است. او به ناکامی در دستیابی به سعادت اشاره دارد و ابراز میکند که حسد و ناآگاهی در زندگی جاری است. در نهایت، شاعر به ناپایداری و ظلمتهایی که بر زندگی انسان سایه افکندهاند، اشاره میکند و از آزادی خود در برابر درد و رنجهای زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: عزت و مقام انسانی، مانند غنایتی است که در اثر بیثمر بودن و بیپایه بودن بچههای بیمقدار تبدیل به خار و خاشاک شده است. به این معنا که با وجود فراوانی، ارزش واقعی آن از بین رفته و در نهایت به چیزهای بیفایده بدل گشته است.
هوش مصنوعی: چهرهی کارهای دنیا به دلیل ناپایداریشان قابل درک است؛ چرا که رنگ اصلی و ابتدایی که به این کارها میدهند، از ابتدا وجود داشته و در حقیقت، همان چیزهایی است که در ابتدا ریخته شدهاند.
هوش مصنوعی: چشم انتظار است تا از ظلمت فقر آگاه شود؛ شب به قدری ستارهباران بوده که چراغ بزم در آن روشن شده است.
هوش مصنوعی: سستی طبیعت انسان را از رسیدن به سعادت بازمیدارد، و بسیاری از چیزهای خوب و زیبا در درون انسان دچار آسیب و نابودی شدهاند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معنی است که اگر طبیعت و ذوق انسان به خوبی آموزش دیده باشد و با آثار علمی و فرهنگی آشنا باشد، دیگر نیازی به زحمت و تلاش برای یادگیری نیست. در غیر این صورت، فقط یک قلم در اینجا وجود دارد که بدون دانشی عمیق، تنها به نوشتن کلمات بیمعنا میپردازد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که کسی از درد و مشکلاتش گله میکند، اما در عین حال، او نمیداند که چگونه میتواند مادهای عالی را که به سمت پایین افتاده است، جمعآوری کند. به نوعی، این بیانی از احساس helplessness و درک نسبت به وضعیت خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در زیر سایه حسد، هرچند که سر را بر دوش کسی میگذارند، سخنان ناپیدا و ناخوشایند مانند خار بر سر او ریخته شده است.
هوش مصنوعی: جسم و جان کسانی که به دنبال شهرت و ظاهر هستند، واقعاً نشاندهنده حقیقت نیستند. ما از حقیقت غافل ماندهایم و مانند کسی که چشمش غبار گرفته، نمیتوانیم آن را ببینیم.
هوش مصنوعی: ما زمانی که در سکوت و آرامش بودیم، به وحدت و یکپارچگی دست یافتیم. زمانی که تنوع و کثرت وجود دارد، آغوش گشودهایم و کلمات ما میتوانند دربارهی مسائل عمیقتر و گستردهتری سخن بگویند.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معنی است که در نتیجه غفلت و بیتوجهی، کارگاه تولید بوریا و کارهای مربوط به آن را ترک کردهاند. این غفلت باعث شده که سایهای از سیاهی بیشتر بر روی خوابهای زیبا و نرم بستر نشسته باشد. در واقع، وضعیت ناگواری که به وجود آمده، ناشی از بیتوجهی و نادیده گرفتن چیزهای مهم است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که قدرتی وجود دارد، اینجا دست ناچار در کار است و نقد زندگیام را قضا در دست ضعیف ریخته است.
هوش مصنوعی: من از مشکلات و چالشهای زندگی دور هستم و روحی آزاد دارم. در واقع، سرنوشت و وضع خوبی که دارم مانند پودری است که از چوب صندل به وجود آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.