نی نقش چین نه حسن فرنگ آفریدنست
بهزادیِ تو دست ز دنیا کشیدنست
چون موم با ملایمت طبع ساختن
درکوچههای زخم چو مرهم دویدنست
این یک دو دم که زندگیاش نام کردهاند
چون صبح بر بساط هوا دام چیدنست
بستن دهان زخم تمنا به ضبط آه
چون رشتهٔ سراب به صحرا تنیدنست
نازم به وحشی نگه رم سرشت او
کز گرد سرمه نیز به دام رمیدنست
حیرت دلیل آینهٔ هیچکس مباد
اشک گهر زیانزده ناچکیدنست
در وادیی که دوش ادب محمل وفاست
خار قدم چو شمع به مژگان کشیدنست
از دقت ادبکدهٔ عجز نگذری
اینجا چو سایه پای به دامن کشیدنست
تاکی صفا ز نقش توچیند غبار زنگ
خود را مبین اگر هوس آیینه دیدنست
در عالمیدکه شش جهتش گرد وحشت است
دامن نچیدن تو چه هنگامه چیدنست
فرصت بهار تست چرا خون نمیشوی
ای بیخبر دگر به چه رنگت رسیدنست
بیدل به مزرعیکه امل آبیار اوست
بیبرگتر ز آبلهٔ پا دمیدنست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفاهیم پیچیده زندگی، دلتنگی و احساسات انسانی پرداخته است. شاعر به تصویری از زندگی میپردازد که به نظرش سست و زودگذر است، مانند صبحی که به سرعت میگذرد. او به struggle (مبارزات) انسانها در برابر مشکلات اشاره دارد و از چگونگی برخورد آنها با زخمها و دردها میگوید. تخیل و زیبایی نیز در این شعر مورد تاکید قرار گرفته و شاعر از تضادها و حالتهای مختلف انسانی نظیر عشق، حیرت و ناامیدی سخن میگوید. نهایتاً، شاعر خواننده را به تفکر عمیق درباره زندگی و حقیقتهای آن دعوت میکند و از او میخواهد که به دقت به جزئیات توجه کند.
هوش مصنوعی: زیبایی تو به قدری است که نه تنها به چهره و زیباییهای خارجی نیازی ندارد، بلکه ارزش و زیباییات در آن است که از دنیا و زرق و برق آن فاصله گرفتهای.
هوش مصنوعی: دارا بودن نرمش و لطافت در برخورد با دیگران مانند موم است که به راحتی با شرایط و موقعیتها سازگار میشود. در مقابل، زیر فشار و زخمها مانند مرهمی در کوچهها به حرکت در میآید و میکوشد تا به آرامش و التیام برسد.
هوش مصنوعی: زندگی که به این کوتاهی و زودگذر است، مانند صبحی است که به سرعت میگذرد و در واقع فرصتی برای تماشا و لذتبردن از آن به شمار میآید. مثل این است که در صبحی زود، برای شکار یا گرفتن فرصتی، دامها را پهن کنیم.
هوش مصنوعی: بستن دهان زخم خواستهها به زدن آه مانند این است که بخواهی رشتهای از سراب را در صحرا بکشی.
هوش مصنوعی: من به زیبایی و چشمان وحشی او افتخار میکنم، چشمانی که حتی از دوری گرد سرمه نیز فرار میکنند.
هوش مصنوعی: حیرت و شگفتی نشانهای از وجود ندارد و نباید دلایل آن به ما آسیب بزند؛ مانند اشکی که از غم و غصه میریزد، نباید بیدلیل بریزد و به ما ضرر بزند.
هوش مصنوعی: در جایی که ادب و زیبایی در گذشته در آن وجود داشت، پرهیز از کلمات ناچیز به اندازهای مهم است که مانند شمعی با مژگان به آرامی و با احتیاط باید حرکت کرد.
هوش مصنوعی: اگر به نکتههای ظریف ادب و ادبپروری توجه نکنی، اینجا مثل سایهای خواهی بود که پا به دامن دیگران میکشد و نمیتوانی خود را نشان دهی.
هوش مصنوعی: تا کی باید به زیباییهای تو دل خوش کرد؟ غبار کدورتهای خودت را نادیده بگیر، اگر آرزو داری خود را در آینهی حقیقت ببینی.
هوش مصنوعی: در این جهان، هر طرفش پر از ترس و وحشت است. اگر تو دامن خود را نچینی، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
هوش مصنوعی: ای بیخبر، فرصت گلفروشی بهار در دست توست؛ چرا خود را دگرگون نمیکنی؟ به چه رنگی میخواهی به سر برسیدی؟
هوش مصنوعی: بیدل در اینجا به مزرعهای اشاره دارد که آبیاری آن به خوبی انجام نمیشود و در نتیجه، حتی یک برگ هم در آن نمیروید. وضعیت این مزرعه به قدری نامناسب است که بهبودی از وضعیت بد آن قابل تصور نیست، مثل اینکه جای پا بر روی سنگی بیفکند و تنها صدای دمیدن باد را بشنود. در واقع، این بیت به شرایط نابسامان و عدم باروری اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیوستگی به حق، ز دو عالم بریدنست
دیدار دوست هستی خود را ندیدنست
آزادگی کزوست مباهات عافیت
دل را زحکم حرص وهوا واخریدنست
پرواز سایه جز به سر بام مهر نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.