شور جنون در قفسی با همه بیگانه برآ
یک دو نفس ناله شو و از دل دیوانه برآ
تاب و تب سُبحه بهل، رشتهٔ زنّار گسل
قطرهٔ می! جوش زن و برخط پیمانه برآ
اشک کشد تا به کجا ساغر ناموس حیا
شیشه به بازار شکن، اندکی از خانه برآ
چون نفس از الفت دل پای تو فرسود به گل
ریشهٔ وحشت ثمری از قفس دانه برآ
چرخ کلید در دل وقف جهادت نکند
ارّه صفت گو دمِ تیغت همه دندانه برآ
نیست خراباتجنون عرصهٔ جولان فنون
لغزش مستانه خوش است آبله پیمانه برآ
کرده فسون نفست، غرهٔ عشق وهوست
دود چراغیکه نهای از دل پروانه برآ
تا ز خودتنیست خبر درتهخاکست نظر
یک مژه برخویشگشاگنج زویرانه برآ
ما ومن عالمدون جملهفریب است وفسون
رو به در خواب زن ازکلفت افسانه برآ
بیدل ازافسونگریات خرسوبز آدمنشود
چنگ به هرریش مزن ازهوس شانه برآ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف احساسات عمیق انسانی و جنون عشق میپردازد. او از قفسی سخن میگوید که در آن احساساتش محبوس شدهاند و میخواهد که این احساسات آزاد شوند. ناله و اشک او نشاندهنده درد و ناکامی است و او از بیتوجهی دیگران رنج میبرد. شاعر به تمثیلهایی از می و عشق اشاره میکند و بر اهمیت درک عمیق از خود و احساسات تأکید میکند. او همچنین به افسون عشق و جنون اشاره میکند و به ما یادآوری میکند که دنیا و تجربیات ما اغلب فریبی بیش نیستند. در نهایت، بیدل شاعر به مخاطبش توصیه میکند که از دروغها و فریبهای دنیا دوری کند و به جستجوی حقیقت خود بپردازد.
هوش مصنوعی: در دل یک قفس، شور و هیجان دیوانهای به پا شده است که همه چیز برایش غریبه است. او باید یک یا دو بار نالهای بزند و از عمق وجودش، احساساتش را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: سُبحه را به آرامی رها کن و رشتهای که دور کمر است رها کن تا قطرهای از می بریزد! شروع کن به جوشیدن و از پیمانه بیرون بیا!
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف وضعیتی پرداخته که در آن فردی در حال تجربه یک درد عمیق و ناراحتی است. او به طور نمادین اشک میریزد، که نشاندهندهی احساسات و حیا است. در عین حال، اشارهای به شکنندگی و آسیبپذیری وجود دارد، گویی که شیشهای در بازار ممکن است به راحتی شکسته شود. این احساسات و حالتها منجر به خروج فرد از فضای امن و آرامی که دارد، میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که عشق و محبت دل را خسته کند، ترس و وحشت ریشهدار میشود و در نتیجه چیزی از قفس وجودیام بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر چرخ روزگار در دل، مانع جهاد تو شود، مانند ارهای که شکاف ایجاد میکند، پس دمِ تیغت همه دندانه و برشدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: خرابات جنون جایگاه نمایش مهارتهای مستانه نیست؛ دلنشین است که وقتی پیمانه میشکند، نشانهای از سرخوشی و بیخیالی باشد.
هوش مصنوعی: تو با جادو و جذابیت خود، در عشق و هوای خود غرق شدهای، همچون دودی از چراغی که پروانهها به خاطرش از دلشان بیرون نمیآیند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از خودت خبر نداری، یک نگاه به خاک و خاکسترت بینداز. به آرامی یک مژه را برهم بزن و گنجی را که در زیر این ویرانی نهفته است، آشکار کن.
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی اشاره شده که دنیای ما و آنچه در آن میبینیم، واقعیتی فریبنده و گمراهکننده است. بهتر است از این دنیا دوری کرده و به خواب برویم تا از افسانهها و توهمات این دنیای شگفتانگیز رها شویم.
هوش مصنوعی: دلباختگی به جادوگری و افسون تو، هیچ مخلوقی را نجات نمیدهد. پس از هوس و شوق، به هر چیز چنگ نزن و از عشق خود ابراز نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.