فسون وهم چه مقدار رهزن افتادست
که ذر بر تو مراکار با من افتادست
کجا روم که چو اشکم ز سعی بخت نگون
به پیش پا همه از پا فتادن افتادست
چو غنچه محرم زانوی دل شو و دریاب
که در طلسمگریبان چه دامن افتادست
چرا جنون نکند فطرت از تصور من
که عمرهاست نگاه تو بر من افتادست
به غیر سوختن از عشق نیست جان بردن
بت آتشی به قفای برهمن افتادست
صدای کوه به این نغمه گوش میمالد
که سنگ و خشت همه در فلاخن افتادست
نه نخل دانم و نیگلبن اینقدر دانم
که راه نشو و نماها بهگلخن افتادست
در احتیاج نم جبهه میدهد آواز
که آب شو، گرت آتش به خرمن افتادست
تلاش نقش نگین میرسد به قبر آخر
به دوش دل ز جهان بارکندن افتادست
شرر نیام که کنم کار خود به خنده تمام
چو شمع تا به سحر سر بهگردن افتادست
بهار رنگ ندارد گل دگر بیدل
در آب چشمهٔ ادراک روغن افتادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق ناشی از عشق و سرگشتی ناشی از آن است. شاعر از ناملایمات زندگی و سرنوشت ناخوشایند خود میگوید و نشان میدهد که چگونه عشق و زیباییهای آن میتواند انسان را به ورطهی غم و درد بیفکند. او به تعابیر مختلف دربارهی مشکلات و سختیهایی که در مسیر عشق با آن مواجه است، سخن میگوید و جستجو برای آرامش و درک احساساتش را به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر به ناچاری از زندگی و بیثمر بودن تلاشهاش در عشق اشاره میکند و به نوعی ناامیدی و عدم تحقق آرزوها را منعکس میکند.
هوش مصنوعی: فریب خیالات و تصورات چقدر میتواند انسان را دچار اشتباه کند، به طوری که مسئلهای که با خودم درگیر بودم، به مشکلی واقعی تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: کجا بروم در حالی که هرجا میروم، از تلاش و ناکامی، دردم بیشتر میشود و همه چیز به زمین افتاده است و ناامیدی در پیش رویم قرار دارد.
هوش مصنوعی: همچون غنچه، راز دل خود را پنهان کن و آگاه باش که در دل این وضعیت پیچیده چه بر ما گذشته است.
هوش مصنوعی: چرا باید جنون به سراغ فطرت بیاید از یادآوری من، وقتی که سالهاست نگاه تو به من معطوف شده است؟
هوش مصنوعی: غیر از سوختن در عشق، راهی برای جان سپردن وجود ندارد. در پس این عشق، بت آتشینی قرار دارد که بر سر برهمن فرو افتاده است.
هوش مصنوعی: صدای کوه به این نغمه گوش میدهد، زیرا تمام سنگها و خشتها در فلاخن افتادهاند.
هوش مصنوعی: من نه درخت نخل را میشناسم و نه نیگلبن را، اما میدانم که راههای رشد و پرورش به بنبست رسیده است.
هوش مصنوعی: درد و نیاز مانند بارانی است که به انسان میگوید که باید خود را تسلیم کند و تغییر کند. اگر آتش به خرمن (محل ذخیره گندم و غلات) تو افتاده باشد، باید با احتیاط و درایتی مخصوص عمل کنی.
هوش مصنوعی: کوشش و کوشش انسان، در نهایت به جایی میرسد که هیچ چیز از دنیا به همراه نمیبرد و دل از بار دنیا خالی میشود.
هوش مصنوعی: من مانند شعلهای هستم که کار خود را با خنده انجام میدهم؛ همانند شمعی که تا سپیدهدم سرش را پایین میاندازد.
هوش مصنوعی: بهار دیگر رنگ و زیبایی ندارد و گلهایش گویی در آب چشمهٔ فهم و درک، فرو رفتهاند و به طور کامل محو شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.