شوقدیدارم و در چشمکسان راه من است
هرکجاگرد نگاهیستکمینگاه من است
داغ تأثیر وفایم که به آن افسردن
جگر بیاثری سوختهٔ آه من است
عجز رنگم به فلک ناز همایی دارد
کهکشان سایهٔ اقبال پر کاه من است
حیرتم آبلهپا کرد که چون موجگهر
هر طرف گام نهد دل به سر راه من است
حرف نیرنگ مپرسید که چون شمع خموش
رفتهام از خود و واماندگی افواه من است
بوی هستی کلفاندود غبارم دارد
صافی آینهام از نفس اکراه من است
در غم و عیش تفاوتنگرفتمکهچو شمع
خنده وگریه همان آتش جانکاه من است
محو نسیانکده عالم گمگشتگی ام
هرکه ازخود به تغافل زند آگاه من است
موج گوهر سر مویی به بلندی نرسید
شوخی چین، خجل از دامنکوتاه من است
بیدل آن بهکه دود ریبشهٔ من در دل خاک
ورنه چون تاک هزار آبله در راه من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساسات عمیق شاعر درباره عشق و نداری بیان میکند. شاعر به شوق دیدار محبوبش و تأثیر آن بر زندگیاش اشاره میکند و بیان میکند که نگاهها و دیدارها برای او اهمیت زیادی دارند. او از درد و رنج دل و غم و شادیهایش سخن میگوید و به عجز و ناتوانیاش در برابر این احساسات اشاره میکند. گفته میشود که غم و شادمانی برای او یکسان است و زندگیاش پر از تلاطم و ناپایداری است. در نهایت، شاعر به محدودیتها و مشکلاتش در عشق و زندگی اعتراف میکند و به دلایل آنچه که به آن دچار است، میپردازد.
هوش مصنوعی: دلم برای دیدار تو تنگ است و هر جا که نگاهی وجود داشته باشد، آنجا به دنبال تو خواهم بود.
هوش مصنوعی: دردی که از وفاداریام به وجود آمده، به قدری عمیق است که مانند سوختن جگر، هیچ اثر مثبتی بر جای نگذاشته و تنها با شعلهی اندوه من رابطه دارد.
هوش مصنوعی: رنگ و حالتی که من دارم، به اندازهای زیبا و دلنواز است که میتواند توجه آسمان را جلب کند. این زیبایی من به گونهای است که حتی کهکشان هم تحت تأثیر آن قرار گرفته و نشانهای از خوششانسیام به حساب میآید.
هوش مصنوعی: حیرت من باعث شده که پاهایم زخم شوند، چون هر جا که میروم، قلبم در مسیرم قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: از تو خواهش میکنم درباره نیرنگ و فریب صحبت نکن. من مانند شمعی خاموش هستم و از خود بیخود شدهام، گویندگیام تنها نشانهای از سرگردانی است.
هوش مصنوعی: بوی وجود من پر از غبار است و آینهام به خاطر نفس ناخواستهام، صاف و زلال نیست.
هوش مصنوعی: در شادی و غم تفاوتی برای من نیست، چون مانند شمع، هم خنده میکنم و هم گریه، و هر دو حالت برای روح من آتش سوزندهای هستند.
هوش مصنوعی: من در این دنیا که فراموشی و گمگشتگی در آن حکمفرماست، هر کسی که خود را نادیده بگیرد و به نوعی بیتوجهی نشان دهد، به خوبی میداند که من چه حالتی دارم.
هوش مصنوعی: موجی که مانند جواهری کوچک است، هرگز نتوانست به بلندای مو برسد. این نشاندهندهی این است که من خودم به خاطر کوتاهی دامنم، شرمنده و خجالتزده هستم.
هوش مصنوعی: بیدل بهتر است که خاک خویش را به آتش برساند، زیرا در غیر این صورت، مانند تاکی که هزاران زخم و درد در مسیرش دارد، در رنج و زحمت خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنکه هر شب به فلک، شعله کشد آه من است
و آنکه با درد بسازد، دل آگاه من است
آنکه غافل نشود یکدمی از من، شب و روز
گریهٔ نیم شب و آه سحرگاه من است
گر ز خط آینهٔ روی تو ز نگار گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.