ای ذوق فضولی ز خود انداخته دورت
از خانه هوای ارنی برده به طورت
ای کاش تغافل، مژهات باز نمیکرد
غیبت شد از افسون نگه کار حضورت
بیمردمک از جوهر نظاره اثر نیست
در ظلمت زنگ آینه پرداخته نورت
مینای حبابی ز دم گرم بیندیش
بر طاق بلندیست تماشای غرورت
حرص دنیات غرهٔ اقبال برآورد
شد پای ملخ فیل به دروازهٔ مورت
این ما ومن چندکه زیروبم هستیست
شوریست برون چسته ز ساز لبگورت
بگذارکه در پردهٔ مهلتکدهٔ جسم
توفان نفسی راست نماید به تنورت
در چشمکسان چون مژه تا چند خلیدن
کم نیست سیاهیکه نمایند ز دورت
با دلقکهن سازکه در ملک تعین
در خانهٔ آیینه نیفتاد عبورت
در پردهٔ نیرنگ خیال آینه دارد
بیرنگی نقاش ز حیرانی صورت
تدبیر به تسلیم فکن مصلحت این است
کاری اگر افتاد به تقدیر غیورت
انجام تو آغاز نگردد چه خیالست
درخواب عدم پا زدنی هست ز صورت
بیدل چه کمال استکه در عالم ایجاد
دادند همه چیز و ندادند شعورت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات گونهگون انسانی همچون خودپرستی، غفلت و حبس در مادیات میپردازد. شاعر با استفاده از استعارههای مختلف، به نقد عمیق روح انسانی و واقعیتهای زندگی میپردازد. او به فضولی و خودخواهی اشاره کرده، و از عدم توجه به غیب و واقعیتهای عمیقتر صحبت میکند.
شاعر به طرز تلخی از محدودیتهای خود و دیگران میگوید و میخواهد ما را به تفکر و تعمق در مورد وجود و جایگاهمان در جهان دعوت کند. همچنین، او بر این نکته تأکید میکند که باوجود تمام دستاوردها و نعمتها، آگاهی و شعور واقعی چیزی است که انسان از آن محروم مانده است. در نهایت، او میخواهد ما را به درک عمیقتری از زندگی و واقعیات آن برساند، دست از افکار سطحی برداریم و به حقیقت وجود بپردازیم.
هوش مصنوعی: ای کسی که به کنجکاوی علاقهمندی، به خاطر فضولیهایت، از خودت دور شدهای و به خانهات فکر نمیکنی، تمام توجهات به چهرهی محبوبت معطوف شده است.
هوش مصنوعی: ای کاش که بیتوجهی تو، چشمانت را باز نمیکرد؛ چرا که غیبت تو به واسطهی جاذبهی نگاهت در حضور تو، ایجاد شد.
هوش مصنوعی: در غیاب چشمهای بینا، هیچ نشانی از زیبایی یا حقیقت در تاریکی وجود ندارد؛ آینه وقتی که کدر و زنگزده است، نمیتواند نور را بازتاب کند.
هوش مصنوعی: به خاطر دم گرم تو، میانگار مینا (ظرف شفاف) حبابی بر روی طاق بلندی است که میتوان غرورت را تماشا کرد.
هوش مصنوعی: حرص و طمع تو نسبت به دنیا باعث شده که به موفقیت و پیشرفت خود مغرور شوی، در حالی که این غرور مشابه زدن پای ملخ به دروازه مرگ است.
هوش مصنوعی: این ما و شما چندی بیشتر نیستیم که در واقع جزئی از هستی هستیم. شور و شوقی که بر دل ماست، به طرز جالبی از لبهای تو بیرون آمده و در فضای اطراف پخش شده است.
هوش مصنوعی: اجازه بده که در پردهٔ مهلتکدهٔ وجود تو، یک نفس و تند باد به جانت نفوذ کند و شعلهور شود.
هوش مصنوعی: در چشمهای مردم، مانند مژه، همیشه کم نیست که سیاهیهایی مشاهده شود که از دور به نمایش میگذارند.
هوش مصنوعی: با لباس کهنهای به خود و فرمی خاص در دنیایی که شناساییاش میکنم، به خانهٔ آیینهای نمیتوانی وارد شوی.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی میپردازد که در آن نقاشی با استعمال نیرنگ و فریب، تصویری از حیرت و شگفتی را به نمایش میگذارد. در این وضعیت، آینهای وجود دارد که نشاندهنده بیرنگی یا عدم وضوح است، و این بیرنگی به نوعی نمایانگر سردرگمی و وضعیت عجیبی است که در آن همه چیز تحت تأثیر خیال و تصورات قرار دارد. به عبارت دیگر، تصویر حاصل از هنر نقاشی، در میان ابهام و شگفتی قرار گرفته و معنای واقعیاش پنهان شده است.
هوش مصنوعی: بهتر است که به جای تلاش برای کنترل همه چیز، به مصلحت و حکمت در تحولات زندگی اهمیت دهی. اگر کاری پیش بیاید که خارج از کنترل توست، بهتر است به سرنوشت آن اعتماد کنی و تسلیم شوی.
هوش مصنوعی: اگر کار تو شروع نشود، فقط خیال باطلی است. در حالتی شبیه خواب، وجودی در عالم نیست که بتواند به صورت واقعی پا به میدان بگذارد.
هوش مصنوعی: بیدل، چه زیبایی و کمالی در جهان وجود دارد که همه چیز را خلق کردهاند، اما از آگاهی و شعور تو بینصیب ماندهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.