تا زند فالگهر بیتابی آهنگ است آب
نعل درآتش به جستوجوی این رنگ است آب
گرچه با هررنگ از صافی یک آهنگ است آب
در دم تیغت زخون خلق بیرنگ است آب
حرف ارباب نصیحت بر دلگرم آفت است
شیشه چون درآتشافتد بر سرش سنگ است آب
قامت خمگشته چون موج از خروش دلگداخت
از صدای دلخراش ساز ما چنگ است آب
میکند در خود تماشای بهارستان رنگ
از برای سرخوشی در طبعگل بنگ است آب
پیکر تسلیم ما چنگ بساط عیش ماست
چونبهپستی میشود مایلجوشآهنگاست آب
دام اندوه است ما را هرچه جز آزادگی است
منصبگوهر اگر بخشد دل تنگ است آب
از سراب اعتبار اینجا دلی خوش میکنم
ورنه از آیینه وگوهر به فرسنگ است آب
عجز پیری جرأتم را در عرق خوابانده است
نغمه از شرم ضعیفیهای این چنگ است آب
کیست ازکیفیتکسب لطافت بگذرد
در مقام شیشهسازیها دل سنگ است آب
زندگی از وهم و وهم از زندگی بالیده است
عالم آب است بنگ و عالم بنگ است آب
زین چمنیک برگ بیبال و پر پرواز نیست
بیخبر شیرازهبند نسخهٔ زنگ است آب
چشمهٔ خضرم به یاد آمد عرقکردم ز شرم
تشنهٔ تیغ فنا را اینقدر ننگ است آب
تا نفس داری به بزم سینهصافان نگذری
ای به جرأت متهم آیینه در چنگ است آب
ازکجا یابدکسی بیدل سراغ خون من
در دلمشمشیر نازش سخت بیرنگ است آب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمق وجود و جستوجوی حقیقت در زندگی اشاره دارد. شاعر با تشبیهات مختلف تلاش میکند تا احساسات و تفکرات پیچیده خود را بیان کند. آب به عنوان نماد زندگی، وضعیت انسان و تغییرات آن، و رنگها به عنوان نماد احساسات و تجربیات مختلف زندگی در این شعراستفاده شدهاند.
شاعر به تضادهای زندگی، از جمله درد و لذت، آزادگی و اسارت، و حقیقت و وهم میپردازد. او به نوعی دلتنگی و کوشش برای یافتن آرامش در میان این تضادها اشاره دارد و از مسئولیتهای اجتماعی و نصیحتهای دیگران و تاثیری که بر دل انسان میگذارد، صحبت میکند.
در مجموع، شعر نشاندهنده تنهایی و تلاشی برای درک زندگی و ارزشها در میان چالشهای آن است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به جستجوی حالتی خاص و زیبا اشاره دارد. آب، که نمادی از زندگی و جریان است، در حالت بیقراری و تلاش برای رسیدن به رنگی خاص، مانند آتش، به دقت و آرزو به سمت هدفش حرکت میکند. حالت نا آرامی و تمایل به دستیابی به زیبایی یا حالتی دلنشین در این تصویر به خوبی نمایان است.
هوش مصنوعی: هرچند آب در هر حالتی که باشد، یک لحن واحد دارد، اما در لحظهای که زیر تیغ تو قرار میگیرد، رنگ خون مردم را به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: نصیحت کردن از سوی کسی که او را معتبر میدانیم برای دل ما مانند آتش سوزان است و وقتی شیشه در آتش بیفتد، بر سرش سنگ میافتد. یعنی این نصیحت میتواند آسیبزننده باشد و برای انسان دردسر ایجاد کند.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف حالتی میپردازد که در آن، شخصی با اندوه و احساساتی عمیق مواجه است. قامت او به خاطر این احساسات به صورت خمیده در آمده و مثل موج دریا در حال نوسان است. صدای دلخراش موسیقی، او را به شدت تحت تأثیر قرار داده و حالتی از دلسوزی و غم را در او ایجاد کرده است. در نهایت، اشاره به چنگ به عنوان یک ساز موسیقی میکند که آبی از آن جاری است، بیانگر این است که این صداهای ناهنجار و احساسات عمیق همچون جریانی از آب در حال حرکتاند.
هوش مصنوعی: در این بیت، به تصویر زیبای بهار و گلها اشاره شده است. آب که مایه زندگی است، در خود رنگهای شاداب و زیبای گلها را به تماشا مینشیند و از این زیبایی به احساس خوشحالی دست مییازد. به عبارتی، بینش و حیات طبیعت به ویژه در فصل بهار باعث شادابی و نشاط در روح و روان میشود.
هوش مصنوعی: بدن ما که تسلیم است، مانند وسیلهای برای برگزاری جشن و سرور ماست. زمانی که به سوی پایین میرود، مانند آبی است که به آهن داغ جسته و آماده میشود.
هوش مصنوعی: بندهای غم و اندوه ما را گرفته و هر چیزی جز آزادی برای ما ارزش ندارد. حتی اگر به ما مقام و ثروت هم بدهند، دلهای ما همچنان ناراحت و تنگ оста خواهند ماند.
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر به چالشهای زندگی اشاره میکند. او میگوید که تنها از طریق ظاهرسازی یا فریب دادن خود میتواند خوشی و شادی پیدا کند، زیرا حقیقت و آنچه واقعاً ارزشمند است، از او دور و دستنیافتنی است. در واقع، او به ناتمام بودن و بیاساس بودن خوشبختیهایی که از دروغ و فریب به دست میآید، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: پیری و ناتوانی، شجاعت و جسارت مرا تحت تاثیر قرار داده و به سستی کشانده است. آواز این چنگ به خاطر شرم از ضعفها و ناتوانیهای من است.
هوش مصنوعی: کیست که از ویژگیهای لطافت و زیبایی بگذرد؟ در کار شیشهسازی، دل سنگین است و آب باید به آن لطافت ببخشد.
هوش مصنوعی: زندگی و تصورات ما از آن، به یکدیگر وابستهاند. این جهان مانند آب است و حالتی شبیه به مستی دارد، در حالی که این مستی خود به آب وابسته است.
هوش مصنوعی: در این چمن، حتی یک برگ هم بدون بال و پر نمیتواند پرواز کند. بیاطلاع از اینکه عناصر این دنیا مثل آب، در هم تنیده و وابسته به یکدیگر هستند.
هوش مصنوعی: چشمهی سبز و زندهای به یادم آمد، و از شرم و خجالت عرق کردم. اینقدر برای من ننگ است که تشنهی پایان و فنا باشم، و به خاطر آن آب به دست نیاورم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهای، نباید از جمع انسانهای آزاد و دلیر دور شوی. تو مثل آینهای هستی که در دست آب قرار دارد و باید در زندگیات جرات و شجاعت داشته باشی.
هوش مصنوعی: کسی از کجا میتواند دلی مانند من را که از عشق پر شده پیدا کند؟ عشق او مانند شمشیری است که بر قلبم فرود میآید، ولی رنگ و نشانی از خود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیلطافت نیست از بس وحشت آهنگ است آب
گر در راحت زد همچون گهر سنگ است آب
فتنه توفان است عرض رنگ و بوی این چمن
در طلسم خاک حیرانم چه نیرنگ است آب
نشئهٔ روشندلی پر بیخمار افتاده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.