در دلی اما به قصد اشکم افسون میکنی
سر ز جیب صد هزار آیینه بیرون میکنی
جز تغافلهای نازت دستگاه ناله چیست
مصرع چندی که من دارم تو موزون میکنی
با حنا ربطی ندارد اشک استغنای ناز
مینهی پا بر دل پرخون و گلگون میکنی
خاک اگر صد رنگ گرداند همان خاک است و بس
یک زمانم کرد سرگردان که گردون میکنی
گر به این ساز است آهنگ تغافلهای ناز
جوهر آیینه را زنجیر مجنون میکنی
فطرت از تاب سر مویی محرف میخورد
در وفا گر یک قدم کج میروی خون میکنی
هر قدر سعی زبانت پرفشان گفتوگوست
عافیت میروبی و از خانه بیرون میکنی
ماهی بحر حقیقت تشنهٔ قلاب نیست
هرزه بر زانو سرت را نقطهٔ نون میکنی
دعوی نازکخیالی، چشمزخم فطرتست
بیخبر خاموش موی چینی افزون میکنی
بیدل از فهم کلامت عالمی دیوانه شد
ای جنونانشا دگر فکر چه مضمون میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیباییهای عشق و ناز و غم پرداخته است. او از دلی میگوید که با افسون معشوقش تحت تأثیر قرار میگیرد و احساساتی چون اشک و ناز را بیان میکند. شاعر به تضاد بین ظاهر و باطن اشاره میکند و میگوید که ناز معشوق تنها یک بازی است. او همچنین بر مشکلات و دردهای ناشی از عشق تأکید میکند و به تأثیر این احساسات بر وجود خود میپردازد. ناز و تغافل معشوق به گونهای است که او را دچار سردرگمی میکند و در عین حال، نشانههای عشق و وفاداری را نیز در دل دارد. در نهایت، شاعر به جنون و دیوانگی ناشی از عشق اشاره میکند که به زبان و کلامش تاثیر میگذارد و او را دچار پرسشهای بیپاسخ میکند.
هوش مصنوعی: در دل من به عمد باعث گریهام میشوی و از جیب خود صدها آینه بیرون میآوری.
هوش مصنوعی: تنها بیتوجهیهای دلنشین توست که موجب ناله و فغان من شده است؛ این چند خط شعری که من میسرایم، تو به زیبایی و موزونی به آن روح میدهی.
هوش مصنوعی: با حنا کاری ندارد، این اشکها ناشی از خودپرستی توست. تو بر دل مجروح من پا میگذاری و آن را رنگین و زخمی میکنی.
هوش مصنوعی: خاک هرچقدر هم که تغییر شکل بدهد یا رنگهای مختلفی به خود بگیرد، در نهایت همان خاک باقی میماند. فقط مدتی مرا گیج و سردرگم کرد، چون تو میخواهی دنیا را تغییر دهی.
هوش مصنوعی: اگر به این لحن ادامه دهی و به ناز و بیتوجهی خود ادامه دهی، جوهر دل و صداقت را مثل زنجیر، در بند عشق مجنون خواهی کرد.
هوش مصنوعی: طبیعت و سرشت واقعی انسان به شدت به وفاداری و صداقت حساس است. اگر یک قدم از این مسیر منحرف شوی، عواقب ناراحتکنندهای در پی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر تلاش کنی و با زبانت سخن بگویی، آرامش را از خود دور میکنی و به نوعی از محیط راحتی که در آن هستی، خارج میشوی.
هوش مصنوعی: ماهی در دریا به حقیقت علاقه دارد و نیازی به فریب و دام ندارد. تو نیز نباید خودت را به زانو بیاندازی و کوچک کنی؛ بلکه باید در جستجوی حقیقت و ارزشهای واقعی باشی.
هوش مصنوعی: ادعای خیالپردازی و ظرافت، در واقع زخم چشمی است که از طبیعت ناشی میشود. در حالی که بیخبر و ساکت هستی، با موی چینی خود بر این ضعف میافزایی.
هوش مصنوعی: بیدل از درک صحبتهای تو دیوانه شده است ای کسی که جنون را به کلام آوردهای، حالا دیگر چه موضوعاتی را در سر داری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که در عاشقکشی هر لحظه صد خون میکنی
آه! اگر عاشق نماند بعد ازین چون میکنی؟
گرچه دایم بر اسیران جور میکردی ولی
پیش ازین هرگز نکردی آنچه اکنون میکنی
وعده فرمودی که: سویت بگذرم، تا خیر چیست؟
[...]
گر زبیرحمی مرا از شهر بیرون می کنی
دل که در کوی تو میماند به آن چون میکنی؟
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.