قدح از شوق لعلت چشم بیخوابست پنداری
گل از شرم رخت آیینهٔ آبست پنداری
خیال کیست یا رب شمع نیرنگ شبستانم
هجوم حیرتی دارمکه مهتابست پنداری
شدم خاکستر و از جوش بیتابی نیاسودم
رگ خوابی که دارم نبض سیمابست پنداری
تعلقهای هستی محو چندین حیرتم دارد
به خود پیجیدنم در زلف او تابست پنداری
به چندین پیچ و تاب از دام حیرت برنمیآیم
سراپایم نگاه چشم گردابست پنداری
جهانی سیر مستی دارد از وضع جنون من
گریبان چاکیام موج می نابست پنداری
به نیک و بد مدارا سرکن و مسجود عالم شو
تواضع هم خمی دارد که محرابست پنداری
امل از چنگ فرصت میرباید نقد عمرت را
توان را رشتهٔ تسخیر اسبابست پنداری
به ملک نیستی راه یقینت اینقدر واکن
که هر کس هر چه آنجا میبرد بابست پنداری
ز هستی جز تن آسانی ندارم در نظر بیدل
چو محمل هر سر مویم رگ خوابست پنداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عواطف و احساسات عاشقانه شاعر میپردازد. شاعر از شوق و عشقش نسبت به معشوق خود میگوید و احساسات عمیق و متناقضی را که به گل و شمع و مهتاب نسبت میدهد، توصیف میکند. او درگیر حیرت و شوقی است که او را به خاکستر تبدیل کرده و از جنون و مستی عشق سخن میگوید. شاعر همچنین به زحمات زندگی اشاره میکند و تأکید میکند که جز تن آسانی در وجودش نمیبیند و به شدت به معشوق وابسته است. در کل، شعر بازتابی از عشق، حیرت و جستجوی معنا در زندگی است.
هوش مصنوعی: خون شوق و عشق تو باعث بیخوابی چشمانم شده است، گویی که گل به خاطر زیباییات در آینه آب، شرمنده است.
هوش مصنوعی: ای خدا، این خیال کیست که در دل شب میدرخشد و مرا به حیرت میاندازد؟ انگار که نور مهتاب است و من در دل این تاریکی، شمعی از نیرنگ و فریب را مشاهده میکنم.
هوش مصنوعی: من به خاکستر تبدیل شدم و از شدت بیتابی آرام نگرفتم. رگ خوابم، شبیه نبض جیوه است، گویی که در حال تپش و ناآرامی است.
هوش مصنوعی: در زندگی، وابستگیها و چیزهایی که وجود دارند من را دچار حیرت و شگفتی میکنند. انگار که در زیبایی و پیچیدگی زلف او گرفتار شدهام و این حالت برایم همچون تابستانی دلانگیز است.
هوش مصنوعی: با وجود تمام پیچیدگیها و سردرگمیهایی که دارم، نمیتوانم از این حیرت و شگفتی خلاص شوم. احساس میکنم که تمام وجودم در چشمان یک گرداب گرفتار شده است و این احساس به من فشار میآورد.
هوش مصنوعی: دنیا به شدت تحت تأثیر حالت جنونی من است و من در حالتی از مستی به سر میبرم که انگار لباسی از عشق و شیدایی بر تن دارم و این احساس مرا به شدت درگیر کرده است.
هوش مصنوعی: با نیکوکاران و بدکاران به نرمی رفتار کن و در دل خود را به مقام سجده درآور. تواضع میتواند گاهی مانند یک محراب باشد، که تو را به فکر فرو میبرد.
هوش مصنوعی: فرصتها به سرعت از دست میروند و عمر تو به گونهای اسیر این شرایط است. نادانسته فکر میکنی که میتوانی به راحتی بر این موارد غلبه کنی.
هوش مصنوعی: به دنیای غیرواقعی و زودگذر، با یقین و آگاهی بیشتری نزدیک شو بهطوری که هر کسی هر چیزی که در آنجا میگذارد، بهگونهای تصور کنی که در واقعیت گم شده است.
هوش مصنوعی: به جز آسایش جسم، چیزی از وجود خود در نظر ندارم. بیدل، گویی هر موی سرم همچون تحملی برای احساسات و خوابهایم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به این تمکین خرامت فتنه در خوابست پنداری
تبسم از حیا گل بر سر آبست پنداری
غبارم از خرامت ششجهت دست دعا دارد
حضور چین دامان تو محرابست پنداری
ندارد ساز عجزم چون نگه سامان آهنگی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.