ای بیخبر به درد دل ما رسیده رو
شور سپند محفل حسرت شنیده رو
از پیچ و تاب دام هوس احتراز کن
زین دود همچو شعله غبار کشیده رو
زین گلستان که رنگ بهارش ندامتست
محمل به دوش آه چو صبحی دمیده رو
آخر ازین زیانکده نومید رفتنست
خواهی رفیق قافله خواهی جریده رو
در گلشنی که رنگ بهارش ندامتست
ای شبنم بهار تماشا ندیده رو
چون شعله در طریق فنا اضطراب چیست
ضبط نفس کن و قدمی آرمیده رو
در تنگنای خانهٔ گردون هلال وار
خواهی سرت به سقف نیاید خمیده رو
ای صبح کاروان فنا سخت بیکس است
بر روی خود همان نفس خود دیده رو
کیفیت گداز دل از می رساتر است
یک جرعه از قرابهٔ ما هم چشیده رو
شاید ز ترک جهد به جایی توان رسید
گامی در این بساط به پای بریده رو
ما از در امید وصالت نمیرویم
گو دل به حسرت آب شو و خون ز دیده رو
پیغام حسرت من بیدل رساندنی است
ای اشک یار میرود اینک دویده رو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به درد و حسرت عاشقانی میپردازد که در جستجوی عشق و وصال هستند. شاعر به ایجاد فاصله از دنیا و مسائل آن اشاره کرده و به دوستش توصیه میکند که از دامهای هوس دوری کند. او به زیباییهای ظاهری زندگی (گلستان) اشاره میکند که در واقع ندامتآور است و از رنجهای ناشی از عشق و فراق سخن میگوید. شاعر از چالشهای زندگی و فنا یاد میکند و بر لزوم کنترل نفس و آرامش در برابر مشکلات تاکید میکند. در نهایت، پیغام حسرت و آرزوهای ناتمام را به تصویر میکشد و به درد دل خود و عشق ناچیزش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای آن که از غم و غصههای ما بیخبری، در جمعی که پر از آتش حسرت است، صدای درد دل ما را شنیدهای.
هوش مصنوعی: از گزند وسوسهها دوری کن و از خشم و ناراحتی مثل دودی که در آتش میپیچد دور شو.
هوش مصنوعی: از این گلستان که بهار آن حسرتانگیز است، با آهی سنگین مثل صبحی که دمیده، بار را بر دوش میگذاری و میروی.
هوش مصنوعی: در نهایت، از این مکان ناامید کننده باید رفت. اگر میخواهی همسفر جماعت باشی یا به تنهایی قدم برداری، هر دو گزینه موجود است.
هوش مصنوعی: در باغی که زیبایی تابستانش مایهی افسوس است، ای شبنم بهار، از زیباییات لذت نبر و خود را پنهان کن.
هوش مصنوعی: در مسیر نابودی، مانند شعلهای در حال نوسان و اضطراب هستی. آرامش کن و با اطمینان قدمی بردار.
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشواره زندگی، اگر خود را خمیده و محدود احساس کنی، باید سعی کنی که به افقهای بالاتر نگاه کنی و اجازه ندهی که این تنگنا تو را به زمین بزند.
هوش مصنوعی: ای صبح، کاروان فنا به شدت تنهاست، زیرا بر چهرهاش فقط نفس خود را مشاهده میکند.
هوش مصنوعی: حالت نرم و شعلهور دل به می شراب شبیهتر است، فقط یک جرعه از پیالهٔ ما را هم بچش.
هوش مصنوعی: شاید با تلاش و کوشش بتوان به موفقیتی دست یافت، حتی اگر گامهایی که برمیداریم ناقص و نامطمئن باشد.
هوش مصنوعی: ما به خاطر امید به وصال تو نمیرویم، حالا که دل ما پر از حسرت است، بهتر است که مانند آب بریزیم و اشکهامان را از چشمانمان بریزیم.
هوش مصنوعی: اشک من مانند پیامی از حسرت است که باید به بیدل برسد. ای اشک، یار من اکنون در حال رفتن است و من به شدت ناراحتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای باد صبح از پی آن نور دیده رو
دنبال آن خجسته غزال رمیده رو
از ضعف تن نمی رسم از پی خدای را
ای نازنین سوار عنان را کشیده رو
عشاق خسته منتظر یک نظاره اند
[...]
ای بسمل طلب پی خون چکیده رو
چون اشک هر قدر روی از خود دویده رو
فرصت در این بهار پر افشان وحشت است
همچون نگه به هر گل و خاری رسیده رو
تا چند هرزه از در هر کوچه تاختن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.