ای اثرهای خرامت چشم حیران درکمین
هرکجا پا مینهی آیینه میبوسد زمین
گرچه میدانیم دل هم منظر ناز تو نیست
اندکی دیگر تنزل کن به چشم ما نشین
غافل از دیدار آن چشم حیاپرور نهایم
تیغ خوابانیدهای دارد نگاه شرمگین
دستگاهت هر قدر بیش است کلفت بیشتر
در خور طول است چینهایی که دارد آستین
عالمی در سایه میجوید پناه از آفتاب
گر عیار مهرگیری نیست بی آثار کین
پا به دامن کش که دارد عجز پیمای طلب
عشرت روی زمین از آبله زیر نگین
لذت دنیا نمیسازد بهکام عافیت
عالمی خفتهست در نیش از هوای انگبین
چون شرار از وحشت کمفرصتیهای وصال
حیرت آیینه میگردد نگاه واپسین
کی توانم پنجه با سرپنجهٔ خورشید زد
منکه پشت سایه نتوانم رساندن بر زمین
پیری از دمسردی یأسم به خاکستر نشاند
شعله هم دارد درین فصل احتیاج پوستین
گر نه از قرب حضورت نقد مژگان روشن است
دیگر از عقبا چه میبیند نگاه دوربین
چند خواهی حسرت دیدار ینهان داشتن
چشم میروید درین محفل چو شمع از آستین
یک قلم شوق است بیدل کلفت وارستگان
موج عرض تازهرویی دارد از چین جبین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جاذبه چشمها و نگاههای معشوق میپردازد. شاعر از دلتنگی و شوق دیدار محبوب سخن میگوید و احساساتی مانند حیرت و شگفتی را در برابر زیباییهای او نشان میدهد. او اشاره میکند که این زیبایی و جاذبه، چون آینهای است که زمین را میبوسد و دل را نیز به چالش میکشد. با وجود آگاهی از مشکل بودن دسترسی به محبوب، شاعر خواستار کمی نزدیکی و ارتباط بیشتر با اوست. همچنین، او به تنهایی و غفلت از زیباییهای دنیا اشاره میکند و در نهایت، حسرت و آرزوی دیدارهای بیشتری را مینویسد. شاعر در انتها به این نکته میپردازد که عشق و شوق دیدار، گویی شعلهای است در دل که به هیچ وجه فراموش نمیشود.
هوش مصنوعی: ای نقشهای زیبای نگاه تو که حیرتزدهام کرده است، هر بار که قدم برمیداری، زمین به احترام تو به آغوش میکشد و این را همیشه به یاد دارم.
هوش مصنوعی: با این که میدانیم دل ما در نظر تو مهم نیست، اما لطفاً کمی بیشتر پایین بیا و در چشمان ما جای بگیر.
هوش مصنوعی: ما از دیدار آن چشمان با حیا غافل نیستیم، چرا که نگاهی شرمگین دارد و مانند تیغی در خوابیده است.
هوش مصنوعی: هرچه دستگاه تو بزرگتر باشد، نیاز به پارچه بیشتری برای دوخت آستینهای آن است.
هوش مصنوعی: انسانی در جستجوی آرامش است و میخواهد از سختیها و مشکلات دوری کند. اگر نشانهای از محبت و مهربانی نباشد، او به راحتی نمیتواند از کینه و دشمنی فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: به آرامی وارد دل کسانی شو که به دنبال خوشبختی و لذت هستند، به گونهای که نشانههای ناتوانی و نیازشان را هم ببینی، چون در این دنیا، شادی مثل جواهری قیمتی است که در لابهلای سختیها و مشکلات پنهان شده است.
هوش مصنوعی: لذتهای دنیا به اندازهای نیست که بتواند به خوشبختی کسی کمک کند. در حقیقت، در حالی که بعضی از مردم در خواب غفلت به سر میبرند، سختیها و تلخیهای زندگی مانند نیش، بر آنها تأثیر میگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی که آتش عشق از ترس لحظههای کمفرصت وصال شعلهور میشود، نگاه آخرین به حالت حیرت در میآید و مانند آینه میگردد.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم با قدرت خورشید رقابت کنم، در حالی که نمیتوانم سایهام را به زمین برسانم؟
هوش مصنوعی: پیری به دلیل سرما و سردی احساس ناامیدی میکند، اما هنوز شعلهای در دلش دارد. در این فصل، نیاز به لباس گرم و پوستین احساس میشود.
هوش مصنوعی: اگر نور چشمانت بر من نمیتابید، پس دیگر از آینده چه چیزی را میتوانست آن دوربین ببیند؟
هوش مصنوعی: چند بار میخواهی از دوری محبوب نالان باشی؟ چشمهای عاشق در این جمع همچون شمعی است که از آستین، شعله میکشد و میسوزد.
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاقی وجود دارد که همچون قلمی پررنگ و پرقدرت نمایان شده است، و افرادی که از قید و بندها آزاد شدهاند، با تازگی و زیبایی خاصی در چهرهشان جلوه میکنند و به نوعی احساس جوانی و طراوت دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین
فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا
[...]
ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین
نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین
کی جدا گشتی ز شاه و چندگه بودی براه
چند گون دیدی زمان و چند پیمودی زمین
سست گشتی تو همانا کز ره دور آمدی
[...]
حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین
داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفتجفت
ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین
حاسدم بر من همی پیشی کند، این زو خطاست
[...]
گشت گیتی چون بهشت از فر ماه فرودین
بوستان را کرد پر پیرایه های حور عین
بر بهشت بوستان مگزین بهشت آسمان
کان بهشت بر گمانست این بهشت بر یقین
ابر گوئی کرده غارت تخت بزازان هند
[...]
آفرین بر دولت محمودیان باد آفرین
کافریدش زآفرین خویشتن جان آفرین
آفرین بر دولتی کش هر زمان گوید خدا
آفرین باد آفرین بر چون تو دولت آفرین
چون نباشد آفرین ایزدی بر دولتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.